نقد و بررسی انجمن های ۱۲قدمی

نقد و بررسی انجمن های ۱۲قدمی

نقد و بررسی انجمن های ۱۲قدمی

نقد و بررسی انجمن های ۱۲قدمی

نقد و بررسی انجمنهای ۱۲قدمی ترک اعتیاد الکل سکس نیکوتین شیشه و.....
بایگانی
آخرین مطالب

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اصول روحانی» ثبت شده است

علی هم وابسته گمنام از ﮔﺮﻛﺎن:

ﻟﻄﻔﺎ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﻨﻴﺪ من خیلی از برنامه ها رو رفتم یا مطالعه کردم. فقط دارن ما رو می چرخونن و معلوم نیست هدف چیه

خیلی از اعضا متعصب بار میان و الکی از برنامه دفاع می کنن 

به نظر من انجمن مثل سازمان منافقین شده و اعضاش متعصبانه و کورکورانه ازش دفاع می کنند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۷ ، ۰۵:۴۲
امیر مهدیار

ﻣﺮﻳﻢ ﻣﻌﺘﺎد از اﺻﻔﻬﺎن:

ﺑﻠﻪ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺧﻴﻠﻲ از اﻋﻀﺎ ﻣﺘﻌﺼﺒﺎﻧﻪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﺮ ﻧﻘﺪى ﺟﺒﻬﻪ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﻧﺪ و اﺟﺎزه ارﺗﻘﺎ و اﺻﻼح ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ را ﻧﻤﻴﺪﻫﻨﺪ . ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻤﻴﻦ رﻓﺘﺎر اﻋﻀﺎ در ﺟﻠﺴﺎت ﺧﻴﻠﻲ رﻧﺞ ﻣﻲ ﻛﺸﻢ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۷ ، ۰۵:۳۷
امیر مهدیار

ﻣﺮﻳﻢ ﻣﻌﺘﺎد از ﻣﺸﻬﺪ:

ﻣﻦ ﺷﺨﺼﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮات را در قدمها و ﮔﺮوه ﻗﺪﻣﻢ اﺟﺮا ﻛﺮدم و ﺧﻴﻠﻲ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮد و دﻳﻮار اﻧﻜﺎر رﻫﺠﻮﻫﺎﻳﻢ را ﻓﺮو رﻳﺨﺖ. و خیلی ها از پشت ظاهر خوش و خط و خالشان بیرون آمدند و باطن خبیثشان را نشان دادن و الان دارن با من دشمنی می کنند.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۷ ، ۰۵:۲۳
امیر مهدیار

ﺣﺎﻣﺪ ﻣﻌﺘﺎد جنسی از ﺗﻬﺮان:


ﻣﻄﺎﻟﺒﺘﺎن را ﺧﻮاﻧﺪم ﺧﻴﻠﻲ از ﺷﺒﻬﺎﺗﻢ ﺟﻮاب داده ﺷﺪ ﻟﻄﻔﺎ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﻧﻘﺪ ﻛﺮدﻳﺪ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﻫﻢ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﻨﻴﺪ. خیلی از بچه ها از سر در به دری و بدبختی میرن سمت انجمن و الا خیلیا می دونن برنامه روشون جواب نمیده


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۷ ، ۰۵:۲۱
امیر مهدیار

رﺿﺎ ﻣﻌﺘﺎد ﺗﻬﺮان:

ﻣﻦ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻋﻀﻮﻳﺖ در سه ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ دوازدهﻗﺪﻣﻲ را دارم و در ﻳﻜﻲ دوازدهﻗﺪم و دوازده ﺳﻨﺖ را ﻛﺎﻣﻞ ﻛﺎر ﻛﺮدم، اﻣﺮوز ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ رﺳﻴﺪم برﻧﺎﻣﻪﻫﺎى ﺑﻬﺒﻮدى ﻧﻴﺎز ﺑﻪ اﺻﻼح اﺳﺎﺳﻲ دارد و ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻣﺘﻌﺼﺒﺎﻧﻪ ﺑﺎ آن رﻓﺘﺎر ﻛﺮد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۷ ، ۰۵:۳۲
امیر مهدیار

آﺧﺮﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻰ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺳﻨﺖ ﻫﻔﺘﻢ و ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺎﻟﻰ برﻧﺎﻣﻪﻫﺎى  ﻗﺪﻣﻰ ﻣﻰﺷﻮد:

ﻫﺮ ﮔﺮوه ﻣﻲ ﺑﺎﻳﺴﺖ ﻛﺎﻣﻼ ﻣﺘﻜﻲ ﺑﻪ ﺧﻮد ﺑﺎﺷﺪ و ﻛﻤﻜﻲ از ﺧﺎرج درﻳﺎﻓﺖ ﻧﻜﻨﺪ.

ﭼﺮﺧﺎﻧﺪن ﺳﺒﺪ ﻳﻜﻰ از راهﻫﺎى ﺷﺮﻛﺖ در ﺳﻨﺖ ﻫﻔﺘﻢ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﻫﺮ ﮔﺮوه ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎﻣﻼً ﻣﺘﻜﻰ ﺑﻪ ﺧﻮد ﺑﺎﺷﺪ و ﻛﻤﻜﻰ از ﺧﺎرج درﻳﺎﻓﺖ ﻧﻜﻨﺪ. ﭘﻮﻟﻰ ﻛﻪ اینجا ﺟﻤﻊ ﻣﻰﺷﻮد ﺑﺮاى ﭘﺮداﺧﺖ ﻛﺮاﻳﻪ ﻣﻜﺎن و ﻧﺸﺮﻳﺎت ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻣﻰﺷﻮد. درﺿﻤﻦ از ﻃﺮﻳﻖ اﻋﺎﻧﺎت اﻳﻦ ﮔﺮوه ﺑﻪ دﻳﮕﺮ ﮔﺮوﻫﻬﺎ و ﻛﻤﻴﺘﻪﻫﺎى ﺧﺪﻣﺎﺗﻰ ﻣﺨﺘﻠﻒ در اﻧﺠﻤﻦ، ﭘﻴﺎم ﺑﻬﺒﻮدى اﻧﺠﻤﻦ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺎﺣﻴﻪ و ﺳﺮﺗﺎﺳﺮ ﺟﻬﺎن رﺳﺎﻧﺪه ﻣﻰﺷﻮد.

ﺳﺒﺪ ﺟﻤﻊ آورى اﻋﺎﻧﺎت اﺻﻠﻰﺗﺮﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺳﻨﺖ ﻫﻔﺘﻢ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺟﻠﺴﺎت ﮔﺮداﻧﺪه ﻣﻰﺷﻮد و اﻋﻀﺎ از آنﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺧﻮد را ﻣﺪﻳﻮن اﻧﺠﻤﻦ ﻣﻰ داﻧﻨﺪ از ﻫﺮﻃﺮﻳﻘﻰ از ﺟﻤﻠﻪ ﻛﻤﻚﻫﺎى ﻣﺎﻟﻰ اداى دﻳﻦ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ. ﺑﺮاﺳﺎس ﻣﺘﻦ بالا، پول گردآوریشده در ﺳﻪ ﺟﻬﺖ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻣﻰﺷﻮد:

١. ﭘﺮداﺧﺖ ﻛﺮاﻳﻪ ى ﻣﻜﺎن

٢. ﻧﺸﺮﻳﺎت

٣. ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺘﻪﻫﺎى ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺟﻬﺖ ﭘﻴﺎمرﺳﺎﻧﻰ

ﺣﺎل ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﻰ ﻫﺮ ﻛﺪام از ﻣﻮارد ﻓﻮق ﻣﻰ ﭘﺮدازیم:

١. ﭘﺮداﺧﺖ ﻛﺮاﻳﻪى ﻣﻜﺎن:

اﺻﻮﻻً ﺳﻌﻰ ﻣﻰﺷﻮد ﻣﻜﺎنﻫﺎﻳﻰ ﺑﺮاى ﺟﻠﺴﺎت اﻧﺘﺨﺎب ﺷﻮد ﻛﻪ اﺟﺎره ﺑﺎﻻﻳﻰ ﻧﺪارﻧﺪ. ﻣﻌﻤﻮﻻً مکانهای ﻋﻤﻮﻣﻰ ﻳﺎ واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎى ﻋﻤﻮﻣﻰ ﻳﺎ دوﻟﺘﻰ ازﺟﻤﻠﻪ ﻛﻠﻴﺴﺎﻫﺎ، ﻣﺴﺎﺟﺪ،پارکها، ﺳﺎﻟﻦﻫﺎى اﺟﺘﻤﺎﻋﺎت، ﻣﺪارس... ﺑﺮاى ﺟﻠﺴﺎت اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻰﺷﻮﻧﺪ و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻌﻴﺘﺸﺎن ﻛﻪ اﺻﻮﻻً ﺑﺮاى ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻏﻴﺮاﻧﺘﻔﺎﻋﻰ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪهاﻧﺪ و ﻧﻴﺰ اﻫﺪاف ﻣﻄﻠﻮب و ﻣﻮﺟﻪ اﻧﺠﻤﻦ، ﻣﺘﻮﻟﻴﺎن اﻣﺮ ﻣﺒﺎﻟﻐﻰ ﻧﺴﺒﺘﺎً ﻧﺎﭼﻴﺰ را ﺟﻬﺖ اﺟﺎره ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻗﺮﻳﺐ ﺑﻪ اﺗﻔﺎق ﻣﺒﻠﻎ ﺳﺒﺪ ﻓﺮاﺗﺮ از ﭘﺮداﺧﺖ اﺟﺎره ﺑﻬﺎ ﻣﻰﺷﻮد و ﻣﺎزاد آن ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪى دوم ﻳﻌﻨﻰ ﻧﺸﺮﻳﺎت ﺗﺨﺼﻴﺺ ﻣﻰ ﻳﺎﺑﺪ.

2. ﻧﺸﺮﻳﺎت:

دوﻣﻴﻦ ﻣﻮرد ﻣﺨﺎرج و ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ از ﺳﺒﺪ ﺧﺮج ﻣﻰﺷﻮد ﺑﺮاى ﻧﺸﺮﻳﺎت اﺳﺖ. اﻳﻦ ﻃﻮر ﺑﺮداﺷﺖ ﻣﻰﺷﻮد ﻛﻪ ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎ به منظور ﺗﻬﻴﻪ ﻧﺸﺮﻳﺎت ازﺟﻤﻠﻪ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻧﮕﺎرش ﭼﺎپ ﺻﺤﺎﻓﻰ و از اﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﻣﻮارد اﺳﺖ، ﻃﺒﻖ ﻣﺤﺎﺳﺒﺎت ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻰ اﻧﺠﺎم ﺷﺪه ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎى ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺗﻬﻴﻪى ﻧﺸﺮﻳﺎت از ﻣﺮﺣﻠﻪ اوﻟﻴﻪى ﮔﺮدآورى و ﺗﺤﺮﻳﺮ ﺗﺎ ﭼﺎپ و ﺗﻮزﻳﻊ ﻣﺒﻠﻐﻰ ﭘﺎﻳﻴﻨﺘﺮ از قیمتیاست ﻛﻪ در ﺟﻠﺴﺎت و ﻣﺮاﻛﺰ دﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﻓﺮوش ﻣﻰرﺳﻨﺪ؛ و ﺣﺘﻰ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺗﻴﺮاژ و دﻓﻌﺎت ﭼﺎپ ﺑﺎﻻ ﻫﺰﻳﻨﻪﻫﺎ ﺧﻴﻠﻰ ﻛﻤﺘﺮ ﻣﻰﺷﻮد. از این رو از ﻧﻈﺮ ﺑﺎزار ﻧﺸﺮ و ﭼﺎپ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻗﻴﻤﺖ ﻓﺮوش ﭘﺎﻳﻴﻦﺗﺮ از ﻣﻌﻤﻮل ﻧﻴﺴﺖ و ﻳﺎراﻧﻪ و ﺗﺨﻔﻴﻔﻰ ﻧﺪاﺷﺘﻪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺳﻮد و ﻣﻨﻔﻌﺖ ﺑﺎﻻﻳﻰ ﻫﻢ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل دارد ﻛﻪ از ﻣﻮاﻋﺪ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﻰ ﺗﻮان ﺗﻴﺮاژ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﻰ از ﻧﺸﺮﻳﺎت را ﺑﻪ ﺻﻮرت راﻳﮕﺎن در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز ﭘﺨﺶ ﻛﺮد.

3. ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺘﻪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺟﻬﺖ ﭘﻴﺎمرسانی:

ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﻰ دو ﻣﻮرد ﺑﺎﻻ ﻧﺘﻴﺠﻪ اﻳﻦ ﻣﻰﺷﻮد ﻛﻪ ﻗﺴﻤﺖ ﻛﺜﻴﺮى از ﻣﺒﺎﻟﻎ ﺳﺒﺪ ٧ در اﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﻣﻰﺷﻮد. ﻣﺼﺪاق ﻫﻢ ﮔﺰارشﻫﺎى ﻣﺎﻟﻰ ﺧﺰاﻧﻪداران ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻧﺘﻘﺎل ﻣﺒﺎﻟﻎ اﺿﺎﻓﻰ و ﺟﻤﻊ ﺷﺪهى ﮔﺮوهﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﺮاﺗﺐ ﺑﺎﻻﻳﻰ ﺳﺎﺧﺘﺎر اﺳﺖ. ﺣﺎل اﮔﺮ ﻣﺒﺎﻟﻐﻰ را ﻛﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﮔﺮوهﻫﺎ ﺟﻤﻊ ﻣﻰﺷﻮد، ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ و ﻳﻚ ﻣﺘﻮﺳﻂ و ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ رو ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ از آن ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ و ﺗﻌﺪاد ﺟﻠﺴﺎت را در آن ﺿﺮب ﻛﻨﻴﺪ، ﺧﻮاﻫﻴﺪ دﻳﺪ ﭼﻪ ﻣﺒﺎﻟﻐﻰ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺮﺗﺐ ﺟﻤﻊ آورى ﻣﻰﺷﻮد. ﻣﺒﺎﻟﻐﻰ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺟﻤﻊ آن ﻧﻪﺗﻨﻬﺎ ﻣﻰﺗﻮان ﭘﻴﺎمرﺳﺎﻧﻰ ﻛﺮد، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻰﺗﻮان ﻣﻨﺸﺄ و ﻣﻨﺒﻊ ﻧﺎﻫﻨﺠﺎرﻳﻬﺎ ﭼﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر ﭼﻪ اﻟﻜﻞ و ﭼﻪ... را از ﺑﻴﻦ ﺑﺮد، ﻣﻰ ﺗﻮان برﻧﺎﻣﻪﻫﺎى ﮔﺴﺘﺮده اى در زﻣﻴﻨﻪ ﻫﺎى ﭘﻴﺸﮕﻴﺮى و درﻣﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﻠﻰ و ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠﻰ اﺟﺮا ﻧﻤﻮد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۷ ، ۰۵:۳۰
امیر مهدیار

ﻣﻮرد دﻳﮕﺮ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺳﻨﺖ ﭘﻨﺞ و ﻫﺸﺖ ﻣﻰﺷﻮد:

ﻫﺮ ﮔﺮوه ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻫﺪف اﺻﻠﻲ دارد، رﺳﺎﻧﺪن ﭘﻴﺎم ﺑﻪ ﺑﻴﻤﺎرى ﻛﻪ در ﻋﺬاب اﺳﺖ، ﻣﻜﻤﻞ ﺳﻨﺖ ﭘﻨﺞ،

ﺳﻨﺖ ﻫﺸﺘﻢ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎﻳﺴﺖ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻏﻴﺮ ﺣﺮﻓﻪ اى ﺑﺎﻗﻲ ﺑﻤﺎﻧﺪ اﻣﺎ ﻣﺮاﻛﺰ ﺧﺪﻣﺎﺗﻲ ﻣﺎ ﻣﻲ

 

ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻛﺎرﻣﻨﺪان ﻣﺨﺼﻮﺻﻲ اﻧﺘﺨﺎب ﻛﻨﻨﺪ.

از ﺗﻴﺘﺮ ﺳﻨﺖ ﻣﻰ ﻓﻬﻤﻴﻢ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ و اصلیترین ﻫﺪف ﮔﺮوه ﻫﺎ رﺳﺎﻧﺪن ﭘﻴﺎم اﺳﺖ و ﮔﺮوه ﺣﻖ ﻳﺎ وﻇﻴﻔﻪ اى ﺟﺰ ﭘﻴﺎمرﺳﺎﻧﻰ ﻧﺪارد. در واﻗﻊ اﻧﺠﻤﻦ ﺗﻜﻠﻴﻒ ﺧﻮد را ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﭘﻴﺎمرﺳﺎﻧﻰ ﻛﺮده ﻛﻪ ﻳﻜﻰ از ﻧﻘﺎط ﺿﻌﻒ آن ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﻣﻰ آﻳﺪ. ﺑﺮﻧﺎﻣﻪاى را ﻣﻰ ﺗﻮان ﻛﺎﻣﻞ داﻧﺴﺖ ﻛﻪ در ﺗﻤﺎم ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻣﺮﺗﺒﻂ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻧﻤﺎﻳﺪ و ﺣﺘﻰ ﺑﺘﻮاﻧﺪ در ﻗﺴﻤﺘﻬﺎى ﺗﺨﺼﺼﻰ ﻫﻢ وارد ﺷﻮد. ﻟﻜﻦ برﻧﺎﻣﻪﻫﺎى دوازده ﻗﺪﻣﻰ ﺑﻪ ﺟﺎى ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎى ﭘﻴﺸﮕﻴﺮاﻧﻪ ﻛﻪ ﻣﻔﻴﺪ و ﻛﺎرﺳﺎزﺗﺮﻧﺪ ﺑﻪ درﻣﺎﻧﮕﺮى ﭘﺮداﺧﺘﻪ آﻧﻬﻢ ﺷﺮوع ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ را ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﭘﻴﺎمرﺳﺎﻧﻰ ﻛﺮده و ﺧﻮد را از ﺑﺎﻗﻰ ﻣﺮاﺣﻞ درﻣﺎﻧﻰ ﻣﻌﺎف ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ در ﺷﺮح ﺳﻨﺖ ﻫﺸﺘﻢ آﻣﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ رواﻧﭙﺰﺷﻚ، ﭘﺰﺷﻚ، ﻣﺪدﻛﺎر یا وﻛﻴﻞ در اﺳﺘﺨﺪاﻣﻤﺎن ﻧﺪارﻳﻢ‌ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﺎ از ﻃﺮﻳﻖ ﻛﻤﻚ ﻳﻚ ﻣﻌﺘﺎد ﺑﻪ ﻣﻌﺘﺎد دﻳﮕﺮ ﻛﺎر ﻣﻰ ﻛﻨﺪ.

اینکه ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻏﻴﺮ ﺣﺮﻓﻪ اى ﺑﺎﻗﻰ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻳﺎ از روى ﻧﺎآﮔﺎﻫﻴﺴﺖ ﻳﺎ ﻏﺮض ورزى. اﻣﺮوزه ﻗﺮﻳﺐ ﺑﻪ اﺗﻔﺎق ﭘﺰﺷﻜﺎن و رواﻧﭙﺰﺷﻜﺎن ﻣﺘﺨﺼﺺ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ درﻣﺎن را ﻣﻘﻮﻟﻪ اى ﺗﺨﺼﺼﻰ و ﻋﻠﻤﻰ ﻣﻰ داﻧﻨﺪ اﻣﺎ برﻧﺎﻣﻪﻫﺎى دوازدهﻗﺪﻣﻰ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺳﻌﻰ در درﻣﺎن دارﻧﺪ. از این رو در ﻣﻮﻗﻌﻴﺘﻬﺎى ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻃﺮح ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻋﻠﻤﻰ از ﺟﻤﻠﻪ ﭘﺰﺷﻜﻰ و رواﻧﭙﺰﺷﻜﻰ را ﻣﻤﻨﻮع ﻧﻤﻮده و ﺑﺎ ﻃﺮاﺣﻰ اﻳﻦ ﺳﻨﺖ ﻧﻴﺰ ﻛﻼ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ را ﻏﻴﺮ ﺣﺮﻓﻪ اى اﻋﻼم ﻛﺮدهاﻧﺪ.

ﻋﻠﺖ عدم استقبال ﺟﺎﻣﻌﻪ تحصیلکرده ﻣﺒﺘﻼ:

برﻧﺎﻣﻪﻫﺎى دوازده ﻗﺪﻣﻰ اﮔﺮ ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﻰ ﺷﺪه و برﻧﺎﻣﻪﻫﺎى ﻋﻠﻤﻰ، ﭘﺰﺷﻜﻰ و رواﻧﭙﺰﺷﻜﻰ را در ﻗﺎﻟﺐ برﻧﺎﻣﻪﻫﺎى ﺧﻮد ﻗﺮار دﻫﻨﺪ ﻳﻘﻴﻨﺎ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﻬﺘﺮى ﺣﺎﺻﻞ ﻣﻰ ﮔﺮدد. اﻟﺒﺘﻪ در ﺻﻮرﺗﻰ ﻛﻪ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻋﻠﻤﻰ، ﭘﺰﺷﻜﻰ و روانشناسی ﻣﻄﺮح ﮔﺮدد ﺑﺴﻴﺎرى از اﺻﻮل و برﻧﺎﻣﻪﻫﺎى اراﺋﻪ ﺷﺪه ﻣﺮدود و ﺑﻰ اﺛﺮ ﻣﻰﺷﻮد از این رو ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺗﻤﺎﻳﻠﻰ ﺑﻪ روﻳﻜﺮد ﻋﻠﻤﻰ ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻧﺪارد. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ اﮔﺮ برﻧﺎﻣﻪﻫﺎى دوازدهﻗﺪﻣﻰ ﺑﺎ ﭼﻨﻴﻦ اﻣﻜﺎﻧﺎت، ﺣﻮزه وﺳﻴﻊ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ، ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺑﺎﻻى ﻣﺨﺎﻃﺒﻴﻦ و اﻋﻀﺎ... ﺣﺘﻰ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻧﺎﻗﺺ و ﺿﻌﻴﻒ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺑﺤﺚ ﭘﻴﺸﮕﻴﺮى ﻣﻰ ﭘﺮداﺧﺘﻨﺪ وﺿﻌﻴﺖ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ اى دﻳﮕﺮ ﺑﻮد اﻧﺠﻤن هاى دوازده ﻗﺪﻣﻰ ﻫﻤﭽﻮن ﭘﺰﺷﻜﻰ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻧﺴﺨﻪ اى ﺑﺮاى ﭘﻴﺸﮕﻴﺮى ﻧﺪارد و ﻓﻘﻂ ﺑﻪ درﻣﺎﻧﮕﺮى ﻣﻰ ﭘﺮدازﻧﺪ در ﺗﻮﺻﻴﻒ ﭼﻨﻴﻦ ﭘﺰﺷﻜﻰ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻴﻢ در ﻇﺎﻫﺮ درﻣﺎﻧﮕﺮى ﻣﻰﻛﻨﺪ اﻣﺎ در دل ﻣﺸﺘﺎق ﺑﻪ ﺟﺬب ﻣﺸﺘﺮى اﺳﺖ یا ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ اى ﻧﺎﻣﺤﺴﻮس اﻋﻤﺎﻟﻰ اﻧﺠﺎم ﻣﻰ دﻫﺪ ﺗﺎ اﻓﺮاد ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﺑﻴﻤﺎرى ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ وى ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻛﻨﻨﺪ یا ﻣﺸﺘﺎﻗﺎﻧﻪ ﺑﻪ اﻧﺘﻈﺎر ﺟﺬب ﻣﺸﺘﺮﻳﺴﺖ. اﻳﻦ ﭘﺮﺳﺶ اﺳﺎﺳﻰ ﺑﻪ ذﻫﻦ ﻣﻰ رﺳﺪ ﻛﻪ ﭼﺮا ﭼﻨﻴﻦ اﻧﺠﻤن‌هاﻳﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﮔﺴﺘﺮده ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ و در ﺑﻴﻦ ﺟﻮاﻣﻊ وﺟﺎﻫﺖ و اﻋﺘﺒﺎرى بهدست آوردهاﻧﺪ ﻛﺎرى ﺑﺮاى رﻳﺸﻪ ﻛﻦ ﻧﻤﻮدن ﻣﻌﻀﻼت ﻧﻴﻨﺪﻳﺸﻴﺪهاﻧﺪ و ﻣﻨﺘﻈﺮﻧﺪ اﻓﺮاد ﻣﺒﺘﻼ و ﻣﺮﺗﻜﺐ رﻓﺘﺎر ﻧﺎﻫﻨﺠﺎر ﺷﻮﻧﺪ ﺑﻌﺪ ﺷﺮوع ﺑﻪ ﭘﻴﺎمرﺳﺎﻧﻰ ﻛﻨﻨﺪ، اﻳﻦ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻗﺘﻰ ﺷﺒﻴﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺟﺎى رﻳﺸﻪ ﻳﺎﺑﻰ و ﭘﻴﺸﮕﻴﺮى ﻓﻘﻂ ﺑﻪ درﻣﺎن ﺑﭙﺮدازﻳﻢ؟! ﻫﻤﻴﻦ ﻛﺎﺳﺘﻴﻬﺎ ﻋﻠﺘﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪه ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ اﻋﺘﻴﺎد، واﺑﺴﺘﮕﻰ و ﻧﺎﻫﻨﺠﺎرﻳﻬﺎ رﻳﺸﻪ ﻛﻦ و ﺣﺘﻰ ﻛﻢ ﻧﺸﻮد ﺑﻠﻜﻪ روز ﺑﻪ روز در ﺣﺎل اﻓﺰاﻳﺶ اﺳﺖ و ﺑﺎﻻى ٩٠ در ﺻﺪ از آﻧﻬﺎﻳﻰ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺑﻪ آﻧﻬﺎ ﭘﻴﺎم رﺳﺎﻧﺪه ﺷﺪه و ﺑﻪ ﻋﻀﻮﻳﺖ اﻧﺠﻤﻦ درآﻣﺪهاﻧﺪ دﭼﺎر ﻟﻐﺰش و ﻣﺼﺮف ﻣﺠﺪد ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۷ ، ۰۵:۲۹
امیر مهدیار

در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ ﻣﻮارد ﺑﺴﻴﺎرى ﻣﺸﺎﻫﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ اواﻣﺮ و دﺳﺘﻮرات اﻟﻬﻰ ﻛﻪ از ﻃﺮﻳﻖ وﺣﻰ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮان اﻟﻬﻰ اراﺋﻪ ﺷﺪ ﻛﻨﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺷﺪه و اﻧﺴﺎن ﻣﺤﻮرى و ﻋﻤﻞ از روى ﻧﻈﺮ ﻋﺮف و ﺟﻤﻊ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان راه درﺳﺖ ﻣﺪ ﻧﻈﺮ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ از ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻈﺎم ﺣﻘﻮﻗﻰ ﻛﺎﻣﻦ ﻻ در اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن ﻛﻪ ﻧﻈﺎﻣﻰ ﻋﺮﻓﻰ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ و در ﻃﻮل ﺗﺎرﻳﺦ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ و ﺗﺤﻮل ﺟﻮاﻣﻊ و ﮔﺮاﻳﺸﺎت و ﺗﻤﺎﻳﻼت اﻓﺮاد ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻣﺴﻴﺮ داده اﺳﺖ و ﺧﻮد را ﻣﺴﺘﻘﻞ از اﺣﻜﺎم اﻟﻬﻰ داﻧﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل ازدواج ﻫﻤﺠﻨﺲﺑﺎزان در ﻫﻴﭻ ﻳﻚ از ادﻳﺎن اﻟﻬﻰ ﻣﺠﺎز ﻧﺒﻮده و ﻧﻴﺴﺖ و ﺣﺘﻰ ﺗﻌﺰﻳﺮ و ﻣﺠﺎزات ﻫﻢ دارد ﻟﻜﻦ ﺑﻪ ﺗﺪرﻳﺞ وﻗﺘﻰ ﻋﺮف ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻳﻦ ﻋﻤﻞ را ﺷﻨﻴﻊ و زﺷﺖ ﻧﺪاﻧﺴﺖ و ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ آن اﺑﺮاز ﺗﻤﺎﻳﻞ ﻛﺮد ﻧﻈﺎم ﻋﺮﻓﻰ اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن و اﻟﺒﺘﻪ اروﭘﺎ ﻧﻴﺰ رأى ﺑﻪ ﻣﺸﺮوﻋﻴﺖ آن داد و آن را ﺣﺘﻰ ﻳﻚ ﻧﻴﺎز و ﺿﺮورت ﻣﻌﺮﻓﻰ ﻛﺮد، همینطور در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺟﺮاﻳﻢ دﻳﮕﺮ ﻛﻪ ﺑﺮاى ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﺷﺪت ﻓﺴﺎدآور اﺳﺖ اﻣﺎ ﻧﻈﺎم ﻋﺮﻓﻰ آنرا ﺗﺎﻳﻴﺪ ﻛﺮده.

در ﺳﻨﺖ دوم ﻫﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻧﺤﻮ اﺳﺖ اینکه ﺧﺪاوﻧﺪ ﺧﻮد را در وﺟﺪان ﮔﺮوه ﺑﻴﺎن ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻳﻚ ﺗﻮﻫﻢ ﻣﺤﺾ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺗﻮﺟﻴﻪ ﻋﻘﻠﻰ ﻧﺪارد ﺑﻪ ﺑﻴﺎن ﺳﺎده ﭼﻄﻮر در ﻳﻚ ﮔﺮوﻫﻰ رأىﮔﻴﺮى ﺷﻮد و ﻋﺪهاى ﻣﺨﺎﻟﻒ و ﻣﻮاﻓﻖ ﻧﻈﺮ دﻫﻨﺪ و در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻧﺘﻴﺠﻪ را ﺣﺎﺻﻞ ﻧﻈﺮ و رأى ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﺪاﻧﻴﻢ در واﻗﻊ اﻳﻦ اﻣﺮ از دو ﺟﻬﺖ ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﻴﺖ اﺳﺖ اول: ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ و ﺳﺎﻛﺖ ﻛﺮدن ﺻﺪاﻫﺎى ﻣﺨﺎﻟﻒ، دوم: ﺗﻠﻘﻴﻦ اﻳﻦ ﺑﺎور ﺑﻪ ذﻫﻦ اﻧﺴﺎن ﻳﺎ ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه اﻧﺴﺎن ﻛﻪ ﻧﻴﺎزى ﺑﻪ وﺟﻮد دﺳﺘﻮرات و ﻓﺮاﻣﻴﻦ اﻟﻬﻰ ﺑﺮاى اﻧﺴﺎن ﻧﻴﺴﺖ و ﺣﺘﻰ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ اﻳﻦ اواﻣﺮ ﺑﺮﺧﻮرد ﺷﻮد و از ﻃﺮف دﻳﮕﺮ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺧﻮد را در ﻧﻈﺮ و رأى ﺟﻤﻊ ﺑﻴﺎن ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻳﻌﻨﻰ آﻧﭽﻪ اﻓﺮاد ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ ﻧﻈﺮ ﺧﺪاوﻧﺪ اﺳﺖ. ﺟﻬﺖ دوم از اﻳﻦ ﺑﺎب ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﻴﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ زﻣﻴﻨﻪ ﺳﺎز اﺟﺮاى اﺳﺘﺮاﺗﮋى جهانیسازی اﻧﺴﺎن ﻣﺤﻮر و ﻣﺎدى ﮔﺮاﺳﺖ. ﺑﺮاﺳﺎس اﻳﻦ اﺳﺘﺮاﺗﮋى ﺑﺎﻳﺴﺖ ﻧﻘﺶ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮان،وﺣﻰ و ﻧﻈﺮ ﻋﻘﻼ از ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ زﻧﺪﮔﻰ اﻧﺴﺎن ﺣﺬف ﺷﻮد و اﻳﻦ اﺧﺘﻴﺎر ﺑﻪ وى داده ﺷﻮد ﺗﺎ ﺧﻮد ﺧﻴﺮ و ﺷﺮ را ﻣﺸﺨﺺ ﻛﻨﺪ. ﺟﺎﻣﻌﻪ اى ﻛﻪ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ اﻛﺜﺮا ﻓﻜﺮ اﻧﺤﺮاﻓﻰ و ﻏﻴﺮ ﺳﺎﻟﻢ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. اﮔﺮ اﻳﻦ ﻃﺮز ﺗﻔﻜﺮ ﺑﺮ ﺟﻮاﻣﻊ ﺣﺎﻛﻢ ﺷﻮد ﺑﻪ راﺣﺘﻰ اﺣﻜﺎم و ﻗﻮاﻧﻴﻦ اﻟﻬﻰ ﻛﻨﺎر زده ﻣﻰﺷﻮد و آﻧﭽﻪ ﻣﻨﻄﺒﻖ ﺑﺮ ﻧﻈﺮ اﻛﺜﺮﻳﺖ اﺳﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻈﺮ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۷ ، ۰۵:۲۸
امیر مهدیار

ﻟﻴﺴﺘﻰ از اﺻﻠﻰﺗﺮﻳﻦ اﺻﻮل روﺣﺎﻧﻰ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎى دوازده ﻗﺪﻣﻰ در زﻳﺮ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﺷﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ اﺑﺘﺪا ﺑﻪ ﻣﺎﻫﻴﺖ ﻛﻠﻰ آنﻫﺎ ﭘﺮداﺧﺘﻪ و در اداﻣﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﺠﺰا ﺑﺮرﺳﻰ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.

ﺻﺪاﻗﺖ، روﺷﻦﺑﻴﻨﻰ، ﺗﻤﺎﻳﻞ، ﻓﺮوﺗﻨﻰ، ﭘﺬﻳﺮش، ﺑﺨﺸﺶ، ﺗﺴﻠﻴﻢ، اﻳﻤﺎن، اﻋﺘﻤﺎد، ﺷﻬﺎﻣﺖ، ﺗﻌﻬﺪ، اﺳﺘﻘﺎﻣﺖ، ﺗﻤﺎﻳﻞ، ﺧﻮﻳﺸﺘﻦﭘﺬﻳﺮى، ﺻﺒﺮ، ﻣﻼﻃﻔﺖ، ﻋﺸﻖ، اﻧﻈﺒﺎط ﺷﺨﺼﻰ، درﺳﺘﻜﺎرى، ﻋﺸﻖ ﺑﺪون ﺷﺮط، اﻳﺜﺎر، ازﺧﻮدﮔﺬﺷﺘﮕﻰ، ﺧﺪﻣت...

اﺻﻮل ﺑﺎﻻ را در ﭼﻨﺪ ﺑﺨﺶ ﻣﺠﺰا ﺑﺮرﺳﻰ ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ:

الف. ﺗﻤﺎم اﻳﻦ اﺻﻮل ﻣﺎﻫﻴﺖ ﺗﺴﺎﻣﺢ و ﺗﺴﺎﻫﻠﻰ دارﻧﺪ اﺟﺮاى اﺻﻮل ﻓﻮق ﻣﺴﺘﻘﻼ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﻮدﺳﺎزى و ﺑﻬﺒﻮدى ﻓﺮد ﻛﻤﻜﻰ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ ﺑﻠﻜﻪ ﻧﻮﻋﻰ ﺧﻮدﺳﻮزى و ﻧﺎﺑﻮدى ﺗﺪرﻳﺠﻰ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل دارد. ﺑﺮاى ﺧﻮدﺳﺎزى ﻋﻼوه ﺑﺮ اﺻﻮل ﺑﺎﻻ ﻧﻴﺎز ﺑﻪ اﺻﻮل دیگریاست ﻛﻪ در ﻫﻴﭻ ﺟﺎى اﻧﺠﻤﻦ از آن ﻧﺎﻣﻰﺑﺮده ﻧﺸﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻌﻀﺎً ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻧﻘﺺ و ﻋﻴﺐ ﻣﻌﺮﻓﻰ و ﻧﻬﻰ ﺷﺪهاﻧﺪ اﺻﻮﻟﻰ ﭼﻮن: ﻇﻠﻢ ﺳﺘﻴﺰى، ﻣﺒﺎرزه ﺑﺎ ﻇﻠﻢ و ﺳﺘﻢ، ﺣﻖ ﺧﻮاﻫﻰ، ﻏﻴﺮت، ﺟﺒﺮاﻧﺨﻮاﻫﻰ، ﺧﺸﻢ ﻣﻨﺎﺳﺐ، ﺷﺠﺎﻋﺖ...

اﺻﻮل ﻣﺬﻛﻮر ﻣﻜﻤﻞ اﺻﻮل اﻧﺠﻤﻦ اﺳﺖ و اﮔﺮ اﻳﻦﻫﺎ را ﺣﺬف ﻛﻨﻴﻢ اﺟﺮاى اﺻﻮل ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻰ ﺟﻮاﺑﮕﻮى ﻧﻴﺎزﻫﺎى ﻓﻄﺮى اﻧﺴﺎن ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.ﺗﺼﻮر ﻛﻨﻴﺪ در ﺑﺎﻏﻰ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻧﮋاد درﺧﺘﺎن در ﻣﺮﻏﻮب ﺗﺮﻳﻦ ﺧﺎکﻫﺎ ﻛﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ آﺑﻴﺎرى و ﻛﻮددﻫﻰ ﻣﻰﺷﻮد ﺑﺎ اﻳﻦ ﻫﻤﻪ اﮔﺮ ﺳﻤﭙﺎﺷﻰ اﻧﺠﺎم ﻧﮕﻴﺮد، آﻓﺎت و ﻋﻠﻒﻫﺎى ﻫﺮز از ﺑﻴﻦ ﺑﺮده ﻧﺸﻮد، ﻫﺮ ﻗﺪر ﻫﻢ زﺣﻤﺖ ﺑﻜﺸﻴﻢ ﭘﺲ از ﻣﺪﺗﻰ آﻓﺎت، ﻋﻠﻒﻫﺎى ﻫﺮز، ﺷﺎخ و ﺑﺮگﻫﺎى اﺿﺎﻓﻰ ﺗﻤﺎم ﺑﺎغ را ﭘﺮ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ؛ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺤﺼﻮﻟﻰ ﺑﺮداﺷﺖ ﻧﻤﻰﻛﻨﻴﻢ، ﺑﻠﻜﻪ درﺧﺘﺎن ﻫﻢ از ﺑﻴﻦ ﺧﻮاﻫﻨﺪ رﻓﺖ. اﺻﻮل روﺣﺎﻧﻰ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻧﻴﺰ اﻳﻦﭼﻨﻴﻦ اﺳﺖ، اﮔﺮ ﺗﻤﺎم ﻓﻜﺮﻣﺎن ﻣﺸﻐﻮل ﻣﺸﻜﻼت ﺧﻮدﻣﺎن ﺷﻮد آﻧﻮﻗﺖ اﮔﺮ ﻇﻠﻤﻰ ﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮﻃﺒﻖ اﺻﻞ ﺑﺨﺸﺶ ﺑﺒﺨﺸﻴﻢ، ﻣﺴﺒﺐ رﻧﺠﺶﻫﺎ و ﻛﻴﻨﻪ را ﺧﻮدﻣﺎن ﺑﺪاﻧﻴﻢ، در ﺑﺮاﺑﺮ ﻧﺎﺣﻘﻰ ﻫﺎ ﻳﺎ ﺑﺎ ﭘﺬﻳﺮش و ﻓﺮوﺗﻨﻰ ﺑﮕﺬرﻳﻢ ﻳﺎ دﻋﺎ ﻛﻨﻴﻢ و ﺑﻪ ﻧﻴﺮوى ﺑﺮﺗﺮ و ﺧﺪاوﻧﺪ واﮔﺬار ﻛﻨﻴﻢ؛ در ﺑﺮاﺑﺮ ﻣﻜﺮ و ﺣﻴﻠﻪﻫﺎى دﻳﮕﺮان ﺻﺪاﻗﺖ ﺑﻪ ﺧﺮج دﻫﻴﻢ.

اﻧﺴﺎن ﻓﻄﺮﺗﺎً ﻫﻢ ﺧﻮى ﻇﻠﻢ و ﺳﺘﻢ دارد ﻫﻢ ﺧﻮى ﻇﻠﻢ ﺳﺘﻴﺰى و ﺣﻖﻃﻠﺒﻰ؛ ﺣﺎل اﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎ دل ﺑﻪ اﺻﻮل روﺣﺎﻧﻰ اﻧﺠﻤﻦﺑﺪﻫﻴﻢ، اوﻻً ﺑﺮﺧﻼف ﻓﻄﺮت ﺣﻘﺠﻮ و ﻣﺒﺎرزهﻃﻠﺐ ﺧﻮد ﭘﺎﮔﺬاﺷﺘﻪاﻳﻢ. ﺛﺎﻧﻴﺎً ﺑﺎ اﻛﺘﻔﺎ ﺑﻪ اﺻﻮل اﻧﺠﻤﻦ ﻣﻴﺪان را ﺑﺮاى آنﻫﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺧﻮى ﻇﻠﻢ و ﺳﺘﻢ دارﻧﺪ ﺑﺎز ﮔﺬاﺷﺘﻪ و زﻣﻴﻨﻪ را ﺑﺮاى رﺷﺪ ﻋﻠﻒﻫﺎى ﻫﺮز ﻣﻬﻴﺎ ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ. اﻳﻦ ﻣﻰﺷﻮد ﻛﻪ ﻋﺪه اى ﺑﺎ ﻇﻠﻢ و ﺳﺘﻢ روز ﺑﻪ روز رﺷﺪ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻗﻮﻳﺘﺮ ﺷﺪه و ﺟﺎﻣﻌﻪ را در اﺧﺘﻴﺎر ﻣﻰﮔﻴﺮﻧﺪ و ﻣﺎ ﻛﺎرى ﺟﺰ ﺑﺨﺸﺶ،دﻋﺎ، ﺳﭙﺮدن و ﻋﺸﻖ ورزى ﻧﺪارﻳﻢ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮ اﻳﻦ روز ﺑﻪ روز ﺿﻌﻴﻔﺘﺮ ﺷﺪه، ﻳﺎ ﺑﻪ اﻧﺰوا و ﮔﻮﺷﻪ ﮔﻴﺮى ﺗﻦ ﻣﻰدﻫﻴﻢ.

اﺻﻮل روﺣﺎﻧﻰ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﺴﺘﻘﻞ، ﻣﻮﺟﻪ و ﭘﺴﻨﺪﻳﺪهاﻧﺪ، اﻣﺎ وﻗﺘﻰ در ﻗﺎﻟﺐ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ دوازده ﻗﺪﻣﻰ ﻗﺮار ﻣﻰﮔﻴﺮﻧﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﻇﺎﻫﺮى ﻧﻴﻚ ﺑﺮاﻳﺸﺎن ﻣﻰ‌ﻣﺎﻧﺪ. ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل در ﻓﻀﺎى ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺮﺟﺎ ﺳﺨﻨﻰ از روﺷﻨﺒﻴﻨﻰ رﻓﺖ ﺑﻪﻋﻨﻮان اﺻﻮل و ﻗﻮاﺋﺪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﻌﺮﻓﻰ ﺷﺪ. درواﻗﻊ از آن ﺑﻪﻋﻨﻮان اﺑﺰارى ﺑﺮاى ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﻣﻘﺎوﻣﺖ و ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ

اﻋﻀﺎ ﺑﺎ اﺟﺮاى اﺻﻮل اﻧﺠﻤﻦ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ و اﻳﻦﻃﻮر ﺑﻪ ﺿﻤﻴﺮ ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه ﻓﺮد ﺗﻠﻘﻴﻦ ﺷﺪ ﻛﻪ روﺷﻦﺑﻴﻨﻰ ﻳﻌﻨﻰ ﻣﺮدود ﻧﺸﻤﺮدن راه و روشﻫﺎى دﻳﮕﺮ در زﻧﺪﮔﻰ و اﻳﻦ راه و روشﻫﺎ ﻫﻤﺎن اﺻﻮل و ﻗﻮاﻋﺪ اﻧﺠﻤﻦ اﺳﺖ.

اﻳﻦ ﺷﻴﻮه در ﻣﻮرد ﺗﻤﺎﻣﻰ اﺻﻮل ﺑﻪ ﻛﺎر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ در اداﻣﻪ ﺑﻪ ﺑﺨﺸﻰ از ﻣﻬﻤﺘﺮﺑﻦ آﻧﻬﺎ اﺷﺎره ﺧﻮاﻫﻴﻢ ﻛﺮد.

1-4. ﺻﺪاﻗﺖ

 

ﺻﺪاﻗﺘﻰ ﻛﻪ اینجا ﺑﻪﻋﻨﻮان اﺻﻞ روﺣﺎﻧﻰ ﻣﺪ ﻧﻈﺮ اﺳﺖ، ﻣﻌﻨﺎﻳﻰ ﻓﺮاﺗﺮ از راﺳﺘﮕﻮﻳﻰ و ﭘﺮﻫﻴﺰ از دروغ دارد. در ﻗﺎﻟﺐ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ اﻳﻦ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺧﻠﻂ ﻣﺒﺤﺚ ﺷﺪهاﻧﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮ آﻣﻮزه ﻫﺎى ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻓﺮد ﻋﻼوه ﺑﺮاینکه ﺑﺎ ﺧﻮد ﺻﺎدق اﺳﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ دﻳﮕﺮان ﻫﻢ ﺻﺪاﻗﺖ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺎﺣﺼﻞ اﻳﻦ ﻧﻮع ﺻﺪاﻗﺖ ﺑﻴﺎن ﺷﺨﺼﻰ ﺗﺮﻳﻦ اﻓﻜﺎر، اﺳﺮار و ﻣﺴﺎﺋﻞ زﻧﺪﮔﻰ ﺑﺮاى دﻳﮕﺮان اﺳﺖ. اﻳﻦ روﻳﻪ ﻣﻨﻮط ﺑﻪ ﺧﻮاﺳﺖ و ﺳﺆال ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﻤﻰﺷﻮد و در ﻣﻮارد ﺑﺴﻴﺎرى اﻧﺠﻤﻦ ﺑﺮاى ﻓﺮد اﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰى ﻛﺮده ﻛﻪ ﺧﻮدش ﺑﻪ ﺳﺮاغ دﻳﮕﺮان رود و ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﻣﻮارد را ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪ ﺑﺎزﮔﻮ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ از آن ﺑﻪ اﻗﺮار ﻧﺎم ﻣﻰ ﺑﺮﻳﻢ.

ﻣﻮارد ﻓﻮق ﺑﻴﺶﺗﺮ ﺷﺒﻴﻪ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻗﺖ اﺳﺖ ﺗﺎ ﺻﺪاﻗﺖ. ﺣﻮزه و ﻣﺤﺪودهى ﺻﺪاﻗﺖ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻠﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻴﺎن آن ﺿﺮرى را ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺨﺺ ﻧﻜﻨﺪ؛ اﻣﺎ اﻳﻦ دﺳﺘﻮراﻟﻌﻤﻞ ﺑﺮاى اﻋﻀﺎ ﺿﺮر روﺣﻰ، ﻣﺎﻟﻰ، ﺷﺨﺼﻴﺘﻰ و... ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ. ﻟﺰوﻣﻰ ﻧﺪارد ﺷﺨﺺ در ﻣﻮرد ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺷﺨﺼﻰ و اﺳﺮار دروﻧﻰ زﻧﺪﮔﻰ ﺧﻮد ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﺟﻮاب درﺳﺖ و ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪ ﺑﺪﻫﺪ، ﭼﻪ رﺳﺪ ﺑﻪ اینکه اﻳﻦ ﺗﻤﺎﻳﻞ در وى اﻳﺠﺎد ﺷﻮد ﺗﺎ ﺧﻮد ﺑﻪ ﺳﺮاغ دﻳﮕﺮان رود و اﻗﺮار ﻛﻨﺪ.

 

2-4. روﺷﻦﺑﻴﻨﻲ

روﺷﻦﺑﻴﻨﻰ ﻳﻌﻨﻰ ﻣﺮدود ﻧﺸﻤﺮدن راه و روشﻫﺎى دﻳﮕﺮ ﻛﻪ ﻫﻨﻮز ﻧﻴﺎزﻣﻮده‌اﻳﻢ. روشﻫﺎﻳﻰ در زﻧﺪﮔﻰ، ﻛﺎر، راﺑﻄﻪ و ... در ﻛﻞ ﺑﻪ ﻣﻮرد ﺧﺎﺻﻰ محدود ﻧﻴﺴﺖ و در ﺗﻤﺎم ﻣﺮاﺣﻞ زﻧﺪﮔﻰ ﻻزم اﺳﺖ. روﺷﻦ ﺑﻴﻨﻰ ﻧﻘﻄﻪى ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮدﻣﺤﻮرى، ﺧﻮدرأﻳﻰ و ﻛﻮﺗﻪﻓﻜﺮى اﺳﺖ.

ﻛﻨﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻦ ﺑﺎورﻫﺎ و ﻋﻘﺎﻳﺪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ازﺟﻤﻠﻪ اﻋﺘﻘﺎدات اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ، ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ، ﻣﺬﻫﺒﻰ و در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻦ ﺑﺎورﻫﺎى ﺟﺪﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﻌﻀﺎً ﺧﻼف ذات و ﻓﻄﺮت انسانیاست، ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺑﺎ واﻛﻨﺶ و ﻣﻘﺎوﻣﺖ اﻋﻀﺎ ﻫﻤﺮاه اﺳﺖ. اینجااست ﻛﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ اﺻﻞ روﺷﻦ ﺑﻴﻨﻰ ﻣﺘﻮﺳﻞ ﻣﻰﺷﻮد، ﺑﺎورﻫﺎ و ﻋﻘﺎﻳﺪ ﮔﺬﺷﺘﻪ را ﺧﻮدﻣﺤﻮرى، ﻛﻮﺗﻪﻓﻜﺮى و ﺗﻌﺼﺐ ﻣﻰ ﻧﺎﻣﺪ و ﭘﺬﻳﺮش اﺻﻮل را ﻣﺼﺪاق روﺷﻦﺑﻴﻨﻰ.

در ﻫﺮ ﻗﺪم ﭘﻴﺶ از ﻫﺮ ﭼﻴﺰ اﺻﻞ روﺷﻦﺑﻴﻨﻰ ﻣﻄﺮح ﻣﻰﺷﻮد. ﭘﺲ از ﻧﺸﺎن دادن ﭼﻬﺮهى ﺷﻜﺴﺖ ﺧﻮرده و ﻧﺎﻛﺎم ﻓﺮد در ﮔﺬﺷﺘﻪ و ﺑﻴﺎن ﻋﻠﺖ (ﺧﻮدﻣﺤﻮرى)، راه رﻫﺎﻳﻰ را داﺷﺘﻦ روﺷﻦﺑﻴﻨﻰ ﻣﻌﺮﻓﻰ ﻣﻰﻛﻨﺪ. در ﻣﺮﺣﻠﻪى ﺑﻌﺪ ﻛﻪ ﻓﺮد آﻣﺎدهى آزﻣﺎﻳﺶ و ﭘﺬﻳﺮش راه و روشﻫﺎى دﻳﮕﺮ زﻧﺪﮔﻴﺴﺖ، اﺻﻮل ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ وى ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد ﻣﻰﺷﻮد و ﺑﻪﻃﻮر ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه ﻓﺮد ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎى اﻧﺠﻤﻦ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان راه و روش ﺟﺪﻳﺪ و روشنبینانه ﻣﻰﺑﻴﻨﺪ. در ﻧﻬﺎﻳﺖ روﺷﻨﺒﻴﻨﻰ ﺑﺮاى اﻋﻀﺎ ﻳﻌﻨﻰ زﻧﺪﮔﻰ ﺑﺮﻃﺒﻖ اﺻﻮل ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ؛ در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﻰﺑﻴﻨﻴﻢ ﺑﺴﻴﺎرى از اﻋﻀﺎ در ﻗﺎﻟﺐ ﻳﻚ روﺷﻨﺒﻴﻨﻰ ﻛﺎذب و ﭘﺮادﻋﺎ ﭘﺲ از ﻣﺪﺗﻰ ﻫﻴﭻ راه و روﺷﻰ ﻏﻴﺮ از روش ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ و اﺻﻮل آن را ﻧﻤﻰﭘﺬﻳﺮﻧﺪ؛ ﺗﺎ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺑﻌﻀﺎً ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﺎورﻫﺎ و ﻋﻘﺎﻳﺪ دﻳﮕﺮان ﻳﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪى ﺧﻮد واﻛﻨﺶ ﻧﺸﺎن داده و آن را ﺑﻪ ﺑﺎد اﻧﺘﻘﺎد ﻣﻰﮔﻴﺮﻧﺪ. ﺣﺘﻰ دور از اﻧﺘﻈﺎر ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎرى از ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن اﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﻫﻤﺎن دﻳﺪ ﻣﺘﻌﺼﺒﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻧﻔﻰ و اﻧﺘﻘﺎد اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺑﭙﺮدازﻧﺪ. اﻓﺮادى ﻛﻪ ﻗﺒﻞ از ورود ﺑﻪ اﻧﺠﻤﻦ ﺧﻮدرأﻳﻰ و ﺧﻮدﻣﺤﻮرى از ﺻﻔﺎت ﺑﺎرزﺷﺎن ﺑﻮد و ﺑﻪدﻧﺒﺎل ﻫﺮ راهﺣﻠﻰ ﺑﺮاى رﻫﺎﻳﻰ از دردﺷﺎن ﺑﻮدﻧﺪ، ﺣﺎل ﻛﻪ وارد اﻧﺠﻤﻦ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺤﺖ ﺗﻌﺎﻟﻴﻢ و آﻣﻮزه ﻫﺎى ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ و ادﻋﺎى روﺷﻦﺑﻴﻨﻰ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ و ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ آزﻣﺎﻳﺶ و ﻣﺸﺎﻫﺪه راهﻫﺎى دﻳﮕﺮ، و ﻧﻘﺪ و اﺻﻼح ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ و در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﺴﻴﺎرى از ﭘﻨﺪ و ﻧﺼﻴﺤﺖﻫﺎى اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ، ﻓﺮﻫﻨﮕﻰ، ﻣﺬﻫﺒﻰ و... ﻣﺘﻌﺼﺒﺎﻧﻪ اﺻﻮل ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ را ﺑﺮ ﻫﺮ ﭼﻴﺰى ﺗﺮﺟﻴﺢ ﻣﻰدﻫﻨﺪ.

3-4. ﺗﻤﺎﻳﻞ

ﺗﻤﺎﻳﻞ در ﻣﻌﻨﺎ از ﻣﻴﻞ و رﻏﺒﺖ ﻣﻰآﻳﺪ. در اینجا ﻣﻨﻈﻮر ﻋﻼﻗﻪ و ﻣﻴﻞ ﺷﺨﺼﻰ ﻓﺮد ﺑﺮاى اﺟﺮاى ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ، اﺻﻮل، ﻗﺪم و... اﺳﺖ. اﺻﻞ ﺗﻤﺎﻳﻞ درﺑﺮ ﮔﻴﺮﻧﺪه دو ﮔﺮوه اﻋﻀﺎ و اﻓﺮاد دﻳﮕﺮ اﺳﺖ. در ﺗﻤﺎم ﻣﺮاﺣﻞ برنامه اﺻﻞ ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺟﺎﻳﮕﺎه وﻳﮋه اى دارد.

ﺗﻨﻬﺎ ﻻزﻣﻪی ﻋﻀﻮﻳﺖ، ﺗﻤﺎﻳﻞ اﺳﺖ.“

وﻗﺘﻰ ﻻزﻣﻪى ورود ﺑﻪ اﻧﺠﻤﻦ راﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﺪاﻧﻴﻢ اﻳﻦ ﻃﺮز ﺗﻔﻜّﺮ و ﺑﺎور در ﺟﺎﻣﻌﻪ رواج ﻣﻰ ﻳﺎﺑﺪ ﻛﻪ ﻫﺮﻛﺲ اراده اﻧﺠﺎم ﻓﻌﻞ یا ﺗﺮک ﻓﻌﻞ ﺧﻮد را دارد و ﻛﺴﻰ ﺣﻖ دﺧﺎﻟﺖ و اﺟﺒﺎر ﻛﺮدن‌آنﻫﺎ را ﻧﺪارد؛از این‌رو در ﺑﺮاﺑﺮ واﻛﻨﺶﻫﺎ و اﻗﺪاﻣﺎت ﺗﺄدﻳﺒﻰ و ﺗﻌﺰﻳﺮى ﺟﺎﻣﻌﻪ واکنش ﻧﺸﺎن ﻣﻰ دﻫﻨﺪ و اﻳﻦ اﻋﻤﺎل را ﺧﻼف ﻃﺒﻴﻌﺖ اﻧﺴﺎﻧﻰ ﻣﻰ داﻧﻨﺪ و ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎورﻧﺪ ﻛﻪ اﻋﻤﺎﻟﺸﺎن در اﺧﺘﻴﺎر ﺧﻮدﺷﺎن اﺳﺖ و ﺑﻪ اراده و ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺧﻮد آن را ﻋﻤﻞ ﻳﺎ ﺗﺮک ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﻛﺮد. اﻧﺴﺎن و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ اراده و ﻣﻴﻞ ﺷﺨﺼﻰ اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ در ﺳﻼﻣﺖ زﻧﺪﮔﻰ

ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﻛﺮد زﻳﺮا اﻧﺴﺎن ذاﺗﺎً ﻣﻨﻔﻰ ﮔﺮا و لذتجوست، اﮔﺮ ﺑﺎﻳﺪ و ﻧﺒﺎﻳﺪى ﻧﺒﺎﺷﺪ و ﺑﺎ ﻣﻴﻞ ﺧﻮد رﻓﺘﺎر ﻛﻨﺪ ﻫﻢ ﺳﻼﻣﺖ ﺧﻮد و ﻫﻢ ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﺑﻪ ﺧﻄﺮ ﺧﻮاﻫﺪ اﻧﺪاﺧﺖ. اﺟﺒﺎرﻫﺎ در ﻗﺎﻟﺐ ﻗﻮاﻧﻴﻦ و ﻣﻘﺮرات و ﺿﻤﺎﻧﺖ آنﻫﺎ در ﻗﺎﻟﺐ ﺗﻨﺒﻴﻪ و ﻣﺠﺎزات، ﻣﻮﺟﺐ ﺣﻔﻆ ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ و اﻓﺮاد اﺳﺖ. ﺣﺎل اﮔﺮ اﻳﻦ اﺻﻮل را در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺗﻌﻤﻴﻢ دﻫﻴﻢ، ﺑﺎﻳﺪ و ﻧﺒﺎﻳﺪﻫﺎ را ﻛﻨﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻪ و اﻓﺮاد را ﺑﻪ اراده و اﺧﺘﻴﺎر ﺧﻮد واﮔﺬارﻳﻢ، ﺧﻮاﻫﻴﻢ دﻳﺪ ﻫﺮﻛﺲ ﺑﺎ ﻣﻴﻞ و اراده ى ﺧﻮد ﺑﻪ ﺳﻮﻳﻰ ﻣﻰ رود. اﺻﻞ ﺗﻤﺎﻳﻞ ﻛﻪ ﻣﻌﻨﻰ واضحتر آن ﻋﻤﻞ از روى اراده و ﻣﻴﻞ شخصیاست، ﺗﺎ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﺎرﺑﺮد دارد ﻛﻪ وارد ﺣﻴﻄﻪ و ﻗﻠﻤﺮو ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﺸﻮد؛ اﻣﺎ اﻓﺮادى ﻛﻪ ﭼﻨﻴﻦ رﻓﺘﺎرﻫﺎى ﻧﺎﺑﻪﻫﻨﺠﺎر و ﭘﺮﺧﻄﺮى ﻣﺮﺗﻜﺐ ﻣﻰﺷﻮﻧﺪ ﺑﻪﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ اﻣﻨﻴﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﺑﻪ ﺧﻄﺮ ﻣﻰاﻧﺪازﻧﺪ.

ﺑﺎ ﭘﻴﺮوى از اﺻﻞ ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺷﺎﻫﺪ رﻫﺎﻛﺮدن اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ و واﮔﺬاردﻧﺸﺎن ﺑﻪ ﻣﻴﻞ و اراده ى ﺧﻮد ﻛﻪ در واﻗﻊ ﻧﻮﻋﻰ ﺑﻰ ﺗﻔﺎوﺗﻰ اﺳﺖ، ﺧﻮاﻫﻴﻢ ﺑﻮد. ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻰﺷﻨﻮﻳﻢ ﻛﻪ دوﺳﺘﺎﻧﻰ ﻛﻪ از اﻳﻦ اﺻﻞ ﭘﻴﺮوى ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ و در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﺑﺴﺘﮕﺎن و اﻓﺮاد ﭘﻴﺮاﻣﻮن ﺧﻮد ﻃﺒﻖ آن رﻓﺘﺎر ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ، ﭼﻪ ﭘﺪران و ﻣﺎدران، ﭼﻪ ﺑﺮادران و ﺧﻮاﻫﺮان و ﺗﺄﺳﻒ ﺑﺎرﺗﺮ ﭼﻪ ﻫﻤﺴﺮاﻧﻰ ﻛﻪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ رﻓﺘﺎرﻫﺎى ﺧﺎﻧﻮادهى ﺧﻮد اﻳﻦﭼﻨﻴﻦاﻧﺪ، ﺑﻪ زﻋﻢ ﺧﻮد اﺻﻞ ﺗﻤﺎﻳﻞ را اﺟﺮا ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ و ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞاﻧﺪ. اﻣﺎ از ﻧﮕﺎه واﻗﻊﺑﻴﻨﺎﻧﻪ ﺑﻰﺗﻔﺎوﺗﻰ، ﺑﻰﻏﻴﺮﺗﻰ، ﻧﺎﭼﺎرى و ﺿﻌﻒ ﮔﺮﻳﺒﺎﻧﮕﻴﺮﺷﺎن ﺷﺪه وﺿﻌﻴﺖ آنﻗﺪر ﺗﺄﺳﻒ ﺑﺎر اﺳﺖ ﻛﻪ از ﺑﻴﺎن ﻣﺼﺎدﻳﻖ آن هم ﺷﺮم دارﻳﻢ.

ﺣﺎل ﭼﺮا ﺗﻤﺎﻳﻞ؟

اﻧﺴﺎن ذاﺗﺎً ﺗﻮﻗﻊ دارد ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﻣﻰﺧﻮاﻫﺪ رﻓﺘﺎر ﻛﻨﺪ و ﻣﻮرد ﺳﺮزﻧﺶ ﻫﻢ ﻗﺮار ﻧﮕﻴﺮد. در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ اﻋﻀﺎ وﺿﻌﻴﺖ ﺷﺪﻳﺪﺗﺮ اﺳﺖ، زﻳﺮا در ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﻮرد اﻣﺮ و ﻧﻬﻰ ﻫﺎى ﺻﺤﻴﺢ و ﻧﺎﺻﺤﻴﺢ ﺑﺴﻴﺎرى واﻗﻊ ﺷﺪﻳﻢ، ﺑﺎﻳﺪﻫﺎ و ﻧﺒﺎﻳﺪﻫﺎ از ﻣﺎ ﺷﺨﺼﻴﺘﻰ ﻟﺠﺒﺎز و ﻳﻚ دﻧﺪه ﺳﺎﺧﺖ. از این رو اﻣﺮوز ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻳﻞ ﻋﻼﻗﻪ ﻧﺸﺎن ﻣﻰ دﻫﻴﻢ.

ﺗﻤﺎﻳﻞ ابزاریاست ﺑﺮاى ﺧﺎﻣﻮش ﻛﺮدن ﺻﺪاﻫﺎى ﻣﺨﺎﻟﻒ درون؛ در ﻫﺮ ﻣﺮﺣﻠﻪ از ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ى دوازده قدمی، اﺻﻞ ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﺮاﻳﻤﺎن ﺑﻴﺎن و ﻳﺎدآورى ﻣﻰﺷﻮد و ﺑﻪ ﻃﻮر ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ آن ﻗﺴﻤﺖ ﻧﺮم ﻣﻰﺷﻮﻳﻢ. ﭼﻪ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻮاردى ﻛﻪ ﺧﻼف ﻓﻄﺮت ﻳﺎ ﺑﺎورﻫﺎﻳﻤﺎن ﺑﻮده و ﻫﺴﺖ، اﻣﺎ اﻳﻦ اﺻﻞ ﻫﻤﭽﻮن واﻛﺴﻨﻰ ﻣﺎ را در ﺑﺮاﺑﺮ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ و ﻟﺠﺒﺎزىﻫﺎ واﻛﺴﻴﻨﻪ ﻛﺮد. در ﻇﺎﻫﺮ ﻻزﻣﻪى اﻧﺠﺎم اﻣﻮرِ ﺑﻬﺒﻮدى ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺷﺨﺼﻰ ﻣﻌﺮﻓﻰ ﺷﺪ، اﻣﺎ درواﻗﻊ وﻗﺘﻰ اﺟﺒﺎر و اﻛﺮاه از ﻣﻴﺎن ﻣﻰ رود و ﺣﺮف از ﻣﻴﻞ و اراده ﻣﻰﺷﻮد، ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه ﺟﺬب ﻣﻰﺷﻮﻳﻢ و

ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ اﻧﺠﺎم آن ﭘﻴﺪا ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ. ﺗﻤﺎﻳﻠﻰ ﻛﻪ در اینجا از آن ﺻﺤﺒﺖ ﻣﻰﺷﻮد ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻤﺎﻳﻞ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻰ ﻣﻴﻠﻰ اﺳﺖ.

4-4. ﭘﺬﻳﺮش

در ﺗﻌﺮﻳﻒ و ﺗﻔﺴﻴﺮ ﭘﺬﻳﺮش، ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻦ واﻗﻌﻴﺎت زﻧﺪﮔﻰ، ﺑﻴﻤﺎرى، اﻋﺘﻴﺎد، ﻋﺪم ﺳﻼﻣﺖ ﻋﻘﻞ، ﻧﻮاﻗﺺ و ﻛﻤﺒﻮدﻫﺎى ﺷﺨﺼﻴﺘﻰ، ﻧﺎﻣﻼﻳﻤﺎت و ﺗﻨﺎﻗﻀﺎت، ﻣﺸﻜﻼت و ﻣﺴﺎﺋﻞ، ﻧﻮاﻗﺺ و ﻛﻤﺒﻮدﻫﺎ و اﺷﺘﺒﺎﻫﺎت دﻳﮕﺮان... آﻣﺪه اﺳﺖ. و ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺑﻌﺪ از ﭘﺬﻳﺮش ﺗﺴﻠﻴﻢ و ﻓﺮوﺗﻨﻰ ﺑﻴﺎن ﺷﺪه.

واﻛﻨﺶ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻮارد ﭘﺲ از ﭘﺬﻳﺮش آﻧﻬﺎ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻣﺤﺪود ﺑﻪ اﺟﺮاى اﺻﻮل ﺗﺴﻠﻴﻢ و ﻓﺮوﺗﻨﻰ ﺷﻮد ﺑﺎﻳﺪ ﭘﺲ از ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭘﺬﻳﺮش اﺻﻮﻟﻰ ﭼﻮن ﻣﺒﺎرزه و ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﭘﺎﻳﻪ رﻳﺰى گردد. ﺣﻮزه ﻣﻘﺎوﻣﺖ و ﻣﺒﺎرزه از ﺧﻮد ﻓﺮد، اﻓﻜﺎر، اﺣﺴﺎﺳﺎت و رﻓﺘﺎرش آﻏﺎز ﻣﻰﺷﻮد و در اداﻣﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﻴﻂ و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﻢ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﻰ ﻳﺎﺑﺪ. ﻃﺒﻖ اﻳﻦ روﻧﺪ اﺑﺘﺪا ﻓﺮد واﻗﻌﻴﺎت را ﻣﻰ ﭘﺬﻳﺮد ﻟﻜﻦ ﻗﺒﻮل ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ ﻳﻌﻨﻰ واﻗﻌﻴﺎت و ﺣﻘﺎﻳﻖ را ﻣﻮﺟﻮد ﻣﻰ ﺑﻴﻨﺪ اﻣﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮل ﻧﻤﻰ داﻧﺪ و ﺧﻮد را ﻣﻠﺰم ﺑﻪ ﺗﺴﻠﻴﻢ و ﺗﺒﻌﻴﺖ از آن ﻧﻤﻰ داﻧﺪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺷﺎﺧﺼﻬﺎﻳﻰ را ﻣﻌﻴﺎر و ﻣﻼک ﻗﺮار ﻣﻰ دﻫﺪ و ﺑﻪ ﺟﺎى ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺷﺪن در ﺑﺮاﺑﺮ ﻣﻮارد ﺑﺎﻻ ﺳﻌﻰ در ﺗﻐﻴﻴﺮ و ﻫﺪاﻳﺖ آﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﻣﻌﻴﺎر و ﻣﻼﻛﻬﺎى ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮل ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺜﺎل ﺷﺨﺼﻰ ﻛﻪ ﺧﻮى ﻇﺎﻟﻤﺎﻧﻪ و ﺳﻠﻄﻪ ﮔﺮاﻧﻪ دارد اﻳﻦ ﻧﻘﺺ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ واﻗﻌﻴﺖ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮل ﻣﻰ ﭘﺬﻳﺮد در ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺑﻌﺪ اﺑﺘﺪا بایست ﺧﻮد را اﺻﻼح کند و در اداﻣﻪ ﺳﻌﻰ در رﻓﻊ اﻳﻦ مسئله در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﻧﺒﺎﻳﺪ در اﻳﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭘﺬﻳﺮش، ﺗﺴﻠﻴﻢ و ﻓﺮوﺗﻨﻰ ﺑﻪ ﻛﺎر ﺑﺮد.

اﮔﺮ ﻣﻄﺎﺑﻖ اﺻﻮل ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﭘﻴﺶ رود ﺑﺎﻳﺴﺖ ﻧﻬﺎﻳﺘﺎ ﺗﻨﻬﺎ اﻋﻤﺎل ﺧﻮد را اﺻﻼح ﻧﻤﺎﻳﺪ و در ﺑﺮاﺑﺮ ﻧﻮاﻗﺺ دﻳﮕﺮان ﭘﺬﻳﺮش،ﺗﺴﻠﻴﻢ و ﻓﺮوﺗﻨﻰ ﺑﻪ ﺧﺮج دﻫﺪ یا ﻣﻨﺘﻈﺮ اﻇﻬﺎر ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺷﺨﺺ و اﺷﺨﺎص ﺧﺎﻃﻰ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻟﻜﻦ ﺑﺮ ﻃﺒﻖ آﻧﭽﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ بایست ﭘﺲ از اﺻﻼح ﺧﻮد ﺑﻪ ﻫﺪاﻳﺖ و اﺻﻼح دﻳﮕﺮان ﻫﻤﺖ ﮔﻤﺎرد و در ﺻﻮرت ﻋﺪم اﺻﻼح و ﻫﺪاﻳﺖ ﭘﺬﻳﺮى ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ و ﻣﺒﺎرزه ﺻﺤﻴﺢ ﻧﻤﺎﻳﺪ اﻳﻦ ﻧﻮع ﺑﺮﺧﻮد ﻣﻨﺎﺳﺐ و ﺑﺮاﺳﺎس ﺻﻔﺎت ذاﺗﻰ و ﻓﻄﺮى اﻧﺴﺎن و ﺑﻪ دور از ﺗﺴﺎﻫﻞ و ﺗﺴﺎﻣﺢ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.

5-4. ﺷﻬﺎمت

واژه ﺷﻬﺎﻣﺖ ﻣﺘﺮادف ﺷﺠﺎﻋﺖ و ﻣﺘﻀﺎد ﺗﺮس اﺳﺖ. ﻛﻪ از آﺛﺎر داﺷﺘﻦ اﻳﻦ ﻓﻀﻴﻠﺖ، اﻓﺰاﻳﺶ ﻋﺰت، اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻧﻔﺲ، ﺷﺠﺎﻋﺖ و ﺧﻮدﺑﺎورى اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺷﻬﺎﻣﺖ ﺷﺎﻣﻞ اﻧﺮژى ﻣﺜﺒﺖ و ﺳﺎزﻧﺪهایاست ﻛﻪ اﻧﺴﺎن ذاﺗﺎً دﻧﺒﺎل ﻛﺴﺐ آن اﺳﺖ. ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﻣﺼﺎدﻳﻖ و روش ﻫﺎى ﻣﻮﺟﻮد ﺑﺮاى ﺷﻬﺎﻣﺖ، در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ى دوازده ﻗﺪﻣﻰ ﻣﺘﻔﺎوت از ﭼﻴﺰى اﺳﺖ ﻛﻪ در دﻧﻴﺎى ﺑﻴﺮون آن را ﺷﻬﺎﻣﺖ ﻣﻰﻧﺎﻣﺪ. در اینجا ﺷﻬﺎﻣﺖ ﻧﻪ ﺑﺮاى اﻗﺘﺪار و ﺗﻘﻮﻳﺖ درون، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮاى ﺧﻮدﺷﻜﻨﻰ و ﺗﻀﻌﻴﻒ آن اﺳﺖ. ﺑﻪﻃﻮر ﻣﺜﺎل ﺷﻬﺎﻣﺖ در ﺑﻴﺎن ﺣﻘﺎﻳﻖ و اﺳﺮار ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺷﻬﺎﻣﺖ در اﻗﺮار ﻣﺴﺎﺋﻞ و اﺷﺘﺒﺎﻫﺎت و رازﻫﺎى زﻧﺪﮔﻰ روزﻣﺮه، ﻛﻪ اﻳﻦ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﺒﻴﻪ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻗﺖ اﺳﺖ ﺗﺎ ﺷﻬﺎﻣﺖ. اﻋﻀﺎ در اﺑﺘﺪا ﺑﺎ ﺗﻤﺎم ﺗﻮان در ﺟﻬﺖ ﻛﺴﺐ ﺷﻬﺎﻣﺖ و اﺟﺮاى ﻣﺼﺎدﻳﻖ آن ﮔﺎم ﺑﺮ ﻣﻰ دارﻧﺪ، اﻣﺎ در اداﻣﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮ اﻳﻦ اﻣﻮر ﺑﺮ ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه آﻧﻬﺎ ﻣﻌﻜﻮس ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. ﻳﻌﻨﻰ ﺑﻪ ﺟﺎى اینکه آنﻫﺎ را ﺑﺎ ﻋﺰت و اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﻛﻨﺪ، از درون و ﺑﻴﺮون ﺧﻮار و ﺗﻬﻰ ﻣﻰﻛﻨﺪ. ﻣﻰﺗﻮان ﮔﻔﺖ اﻛﺜﺮ اﻓﺮاد ﻧﻴﺰ از ﻋﻠﻞ و اﺳﺒﺎب آن ﺑﻰﺧﺒﺮﻧﺪ.

6-4. ﺗﺴﻠﻴﻢ

 

واژه ﺗﺴﻠﻴﻢ در ﻓﻀﺎى ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎ اﺑﻬﺎم زﻳﺎدى ﻫﻤﺮاه اﺳﺖ. از اﻳﻦ رو ﻛﻪ درک آن اﻏﻠﺐ دﺷﻮار اﺳﺖ. اصلیترین ﺗﻮﺿﻴﺢ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺑﻴﻤﺎرى ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﻢ و ﺟﻨﮓ ﻧﻜﻨﻴﻢ؛ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل آن ﺑﺮاى ﺑﻬﺒﻮد ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺑﺎﻳﺪ در ﺑﺮاﺑﺮ اﺻﻮل و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺑﻮد.آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺧﻮد اﻋﻀﺎ در ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺗﺴﻠﻴﻢ آوردهاﻧﺪ؛ رﻫﺎ ﺷﺪن از دﺳﺘﺎوﻳﺰﻫﺎى ﺳﺮ راه ﺑﻬﺒﻮدى و ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪى ﻧﮕﺮﺷﻰ ﺟﺪﻳﺪ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﻰ اﺳﺖ.

ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻧﻘﻄﻪى ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻘﺎوﻣﺖ اﺳﺖ. ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮد، ﻣﺤﻴﻂ، ﺑﻴﻤﺎرى و واﺑﺴﺘﮕﻰﻫﺎ. ﺗﺴﻠﻴﻢ در ﺑﺮاﺑﺮ اﻳﻦ ﺟﻨﮕﻴﺪن ﻋﻘﻼییاست، اﻣﺎ ﻣﻬﻢ اﻧﺤﺮاﻓﺎﺗﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪدلیل وﺟﻮد اﺑﻬﺎمﻫﺎى ﻣﻔﻬﻮﻣﻰ در اﻳﻦ واژه ﭘﻴﺪا ﻣﻰﺷﻮد و ﻣﻔﻬﻮم اﻳﻦ واژه را در اذﻫﺎن اﻋﻀﺎء ﺑﺴﻂ و ﮔﺴﺘﺮش داده و ﺑﻪ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺑﻮدن در ﺑﺮاﺑﺮ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ و اﺻﻮل منجر ﻣﻰﺷﻮد.

ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺷﺨﺼﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮده ﻳﺎ اﺳﻴﺮى را از اﺳﺎرت ﻧﺠﺎت داده ﺑﺎﺷﺪ و ﻓﺮد اﺳﻴﺮ ﻋﻼوه ﺑﺮاینکه ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻧﺎﺗﻮاﻧﻰ و ﺿﻌﻒ ﺧﻮد (در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﻴﺮوﻳﻰ ﻛﻪ ﺗﺤﺖ اﺳﺎرت آن ﺑﻮده)اﺳﺖ، از اﻳﻦ ﭘﺲ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺷﺨﺺ ﻧﺎﺟﻰ ﺧﻮد ﻫﻢ ﻣﻰﺷﻮد. او ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺑﻮدن در ﺑﺮاﺑﺮ ﻧﺎﺟﻰ را راه ﻧﺠﺎت و اداﻣﻪ ى آزادى ﺧﻮد از ﺑﺮدﮔﻰ و اﺳﺎرت ﻣﻰ داﻧﺪ. ﻗﺴﻤﺖ اول ﻣﺜﺎل ﺻﺤﻴﺢ اﺳﺖ اﻣﺎ ﻣﺒﺤﺚ دوم اﻧﺤﺮاﻓﻰ اﺳﺖ و ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﻪ آن ﺗﻦ داد.

ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺻﺤﺒﺖ از ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺷﺪ ﻗﺪم اول اﺳﺖ. ﺗﺴﻠﻴﻢ در اینجا ﺑﻪ ﻗﻮل ﻣﻌﺮوف ﺣﻜﻢ ﮔﺮﺑﻪ را ﺟﻠﻮ ﺣﺠﻠﻪ ﻛﺸﺘﻦ دارد. در واﻗﻊ اﺗﻤﺎم ﺣﺠﺘﻰ اﺳﺖ ﺑﺎ ﻓﺮد ﺗﺎزه وارد ﻛﻪ ﺑﺮاى اداﻣﻪ راه ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺮاى ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺷﺪن، ﻗﺴﻤﺖ ﺗﻠﺦ و ﻧﺎﻛﺎم ﮔﺬﺷﺘﻪى ﻓﺮد را ﻳﺎدآورش ﻣﻰﺷﻮد

ﺷﺨﺺ ﭘﺲ از ﮔﺬر از زﻧﺪﮔﻰ ﺗﻠﺦ ﮔﺬﺷﺘﻪ و ﻣﺸﺎﻫﺪهى آراﻣﺶ ﭘﺲ از ﺗﺮک اﻋﺘﻴﺎد و واﺑﺴﺘﮕﻴﻬﺎ، ﺑﺎور ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺑﺎﺷﺪ؛ از این رو دل ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﻰ ﺳﭙﺎرد. در زﻧﺪﮔﻰ ﮔﺬﺷﺘﻪ اﺳﻴﺮ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر، اﻟﻜﻞ، ﻧﻮاﻗﺺ و واﺑﺴﺘﮕﻰﻫﺎ ﺑﻮد و اﻣﺮوز ﻫﻢ اﺳﻴﺮ ﻳﻚ ﺳﺮى اﺻﻮل در برﻧﺎﻣﻪﻫﺎى دوازده ﻗﺪﻣﻰ اﺳﺖ. از این رو ﺑﻪ ﻛﺮّات ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﻰﺷﻮد ﻛﻪ اﻋﻀﺎ ﭘﺲ از ﻣﺪﺗﻰ ﺳﺮﻛﺶ ﺷﺪه و دﺳﺖ از ﺳﺮﺳﭙﺮدﮔﻰ و ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺑﻮدن ﺑﺮﻣﻰدارﻧﺪ و ﭼﻮن ﻧﻘﻄﻪى ﻣﻘﺎﺑﻞ را زﻧﺪﮔﻰ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﻰﺑﻴﻨﺪ، دوﺑﺎره از اﻳﻦ اﺳﺎرت ﺑﻪ اﺳﺎرت ﻗﺒﻠﻰ ﺑﺮﻣﻰﮔﺮدد.

در ﺑﺤﺚ دﻳﮕﺮ راﺟﻊ ﺑﻪ واژه ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺗﺄﻛﻴﺪ و ﺳﻔﺎرش ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺑﻮدن و ﻋﺪم ﻣﻘﺎوت ﻛﻪ ﺗﻤﺎم ﺟﻬﺎت زﻧﺪﮔﻰ ﻓﺮد را ﭘﻮﺷﺶ ﻣﻰ دﻫﺪ ﺳﺒﺐ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻓﺮد ﻧﻴﺰ ﻛﻪ ﺗﺤﺖ اداره ﺿﻤﻴﺮ ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه اﺳﺖ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻳﺎﺑﺪ؛ ﺑﻪﻧﺤﻮى ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﺨﺼﻴﺘﻰ ﺗﺴﺎﻣﺤﻰ و ﻣﺒﺎرزهﮔﺮﻳﺰ تبدیل ﺷﻮد و اﻳﻦ ﻳﻜﻰ از اﻫﺪاف در ﭘﺲ ﭘﺮدهى فعالیتها و سیاستهای اﺳﺘﺮاﺗﮋﻳﻚ برﻧﺎﻣﻪﻫﺎى دوازده قدمیاست.

7-4. ﺑﺨﺸﺶ

ﺑﺨﺸﺶ از ﺻﻔﺎت ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ انسانهای اﻟﻬﻰ اﺳﺖ. ﻧﻘﻄﻪ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﺨﺸﺶ و ﮔﺬﺷﺖ، ﺗﻼﻓﻰ و اﻧﺘﻘﺎم اﺳﺖ

ﻃﺒﻖ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت و ﺑﺮرﺳﻴﻬﺎ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﻰ رﺳﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﺨﺸﺶ و ﮔﺬﺷﺖ ﻫﺮﭼﻨﺪ اﻣﻮرى ﻧﻴﻜﻮ و ﭘﺴﻨﺪﻳﺪهاﻧﺪ اﻣﺎ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻄﻠﻖ و ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﻳﻰ ﺧﻴﻠﻰ ﻛﺎرﺳﺎز ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. از این رو ﺑﺎﻳﺪ ﺷﺨﺺ در اﻧﺘﺨﺎب ﺑﺨﺸﺶ ﻳﺎ اﻧﺘﻘﺎم ﻣﺨﺘﺎر ﺑﺎﺷﺪ.

اﺻﻞ روﺣﺎﻧﻰ ﺑﺨﺸﺶ در ﻓﻀﺎى ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻣﻮاردى ﺷﺪه ﻛﻪ ﺷﺨﺺ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﻣﺤﻴﻂ و اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﻣﻮرد ﻇﻠﻢ و ﺳﺘﻢ ﻗﺮار ﻣﻰ ﮔﻴﺮد ﻫﻤﺎﻧﻄﻮر ﻛﻪ اﻳﻦ ﻇﻠﻢ و ﺳﺘﻢ ﻣﻰ ﺗﻮاﻧﺪ اﺣﺴﺎﺳﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ اﻋﺘﺒﺎرى، ﻣﺎﻟﻰ، ﻋﺎﻃﻔﻰ...

اﻋﻀﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان راه ﺟﺪﻳﺪى ﺑﺮاى زﻧﺪﮔﻰ اﻧﺘﺨﺎب ﻛﺮده از این رو در ﻣﻮﻗﻌﻴﺘﻬﺎى ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﺟﻮع ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ. آﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﮔﺰﻳﻨﻪ‌ﻫﺎى اﻧﺘﺨﺎب ﺑﺮاﻳﺸﺎن ﻗﺮار دارد ﻣﺤﺪود ﺑﻪ ﺳﭙﺮدن، ﺑﺨﺸﺶ، ﮔﺬﺷﺖ، ﭘﺬﻳﺮش، ﻓﺮوﺗﻨﻰ، ﺧﻮد ﻣﻘﺼﺮ ﺑﻴﻨﻰ و ... ﻣﻰﺷﻮد. ﻧﻘﻄﻪ اﺷﺘﺮاک اﻳﻦ اﺻﻮل ﮔﺬﺷﺘﻦ از ﺣﻖ و ﺣﻘﻮق ﺧﻮد و ﺣﺘﻰ اﻋﻼن ﺑﻰ ﺣﻘﻴﺴﺖ. اﻳﻦ اﻣﺮ ﻳﻜﻰ از ﺧﻄﺮﻧﺎﻛﺘﺮﻳﻦ ﺗﺒﻌﺎت ﻣﻨﻔﻰ را روى ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻓﺮد دارد. ﺑﻪ ﻣﺮور ﺣﺲ ﺑﻰ ﺣﻘﻰ و ﺧﻮد ﻣﻘﺼﺮ ﺑﻴﻨﻰ دروﻧﻰ ﺷﻜﻞ ﻣﻰ ﮔﻴﺮد و اﺟﺘﻤﺎع ﻧﻴﺰ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع واﻛﻨﺶ ﻧﺸﺎن

داده و در ﺗﻌﺎﻣﻼت ﺑﺎ وى او را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻓﺮدى ﺳﺎزﺷﻜﺎر و ﻓﺮوﻣﺎﻳﻪ ﻣﻰ ﺷﻨﺎﺳﺪ. از این رو در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ دﻳﮕﺮان در ﺑﺪﻳﻬﻰ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻮاردى ﻛﻪ ﺣﻖ ﺑﺎ اوﺳﺖ ﺑﺎ رﺟﻮع ﺑﻪ اﺻﻮل ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ و ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﺑﺎورﻫﺎى ﺷﻜﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ دروﻧﻰ اش ﻋﻤﻞ ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺮد ﻛﻪ اﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﻣﻮاردى ﭼﻮن ﺑﺨﺸﺶ، ﮔﺬﺷﺖ، ﺳﭙﺮدن... ﺧﺘﻢ ﻣﻰﺷﻮد.

ﺑﺮﻧﺎﻣﻪاى را ﻣﻰ ﺗﻮان ﺻﺤﻴﺢ و ﻛﺎﻣﻞ داﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﺗﻤﺎم ﺟﻮاﻧﺐ را در ﻧﻈﺮ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ اینکه اﺻﻮﻟﻰ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺑﺨﺸﺶ و ﮔﺬﺷﺖ را ﺑﻴﺎورﻳﻢ و در ﻛﻨﺎر آﻧﻬﺎ ﻫﻢ اﺻﻮل ﺗﺴﺎﻣﺤﻰ دﻳﮕﺮ ﻗﺮار دﻫﻴﻢ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﻋﺚ رﺷﺪ و ﺳﺎزﻧﺪﮔﻰ ﻓﺮد و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﻤﻰ ﺷﻮد ﺑﻠﻜﻪ آﺛﺎر ﻣﺨﺮﺑﻰ دارد. ﺗﺮوﻳﺞ اﻳﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ را ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﻮداﺗﻰ ﺳﺎزﺷﮕﺮ و ﺗﻮﺳﺮى ﺧﻮر و در ﻣﻘﺎﺑﻞ، ﻣﺠﺮﻣﻴﻦ و ﺧﻼﻓﻜﺎران را ﺟﺮى ﻣﻰ ﻛﻨﺪ. ﺷﺨﺺ ﺑﺎﻳﺪ در ﺑﻴﻦ اﺻﻮل ﺗﻨﻮع و ﻗﺪرت اﻧﺘﺨﺎب ﺑﺎﻻ و ﻛﺎﻣﻠﻰ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﺨﺘﺎر ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﺒﺨﺸﺪ ﻳﺎ اﻧﺘﻘﺎم ﮔﻴﺮد، ﺑﮕﺬرد ﻳﺎ ﺣﻘﺨﻮاﻫﻰ ﻛﻨﺪ ﻧﻪ اینکه ﺑﻪ ﻫﺮ درى ﻛﻪ ﻣﻰ زﻧﺪ ﻳﺎ ﺑﺨﺸﺶ ﺑﻴﺮون آﻳﺪ ﻳﺎ ﮔﺬﺷﺖ و ﺳﭙﺮدن ﻳﺎ ﭘﻴﺪا ﻛﺮدن ﻧﻘﺶ و ﺗﻘﺼﻴﺮ ﺧﻮد ﻳﺎ ... ﻛﻪ ﻫﻤﻪ اﻳﻨﻬﺎ ﻳﻚ ﻫﺪف ﭘﻨﻬﺎن واﺣﺪ دارﻧﺪ و آن اینکه ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻓﺮد را ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺗﺴﺎﻫﻞ و ﺗﺴﺎﻣﺢ ﮔﺮاﻳﻰ ﻫﺪاﻳﺖ و ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻛﻨﻨﺪ.

8-4. ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد

اﺻﻮل روﺣﺎﻧﻲ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ ﭼﻨﺪ ﺗﻐﻴﻴﺮ و اﺻﻼح اﺳﺎﺳﻲ اﺳﺖ:

اول اینکه ﻣﻮارد دﻳﮕﺮى ﻧﻴﺎز اﺳﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اﺻﻮل روﺣﺎﻧﻰ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﻮد از ﺟﻤﻠﻪ ﻏﻴﺮت، ﺷﺠﺎﻋﺖ،

ﺟﺴﺎرت،ﻣﻘﺎوﻣﺖ، ﻇﻠﻢ ﺳﺘﻴﺰى و مبارزه.

دوم اینکه ﻻزم اﺳﺖ ﺑﺮاى اﺻﻮل روﺣﺎﻧﻰ ﻓﻌﻠﻰ ﺣﻴﻄﻪ و ﻗﻠﻤﺮو ﺧﺎﺻﻰ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد ﺗﺎ از ﺣﺎﻟﺖ ﺗﺴﺎﻣﺤﻰ و ﺗﺴﺎﻫﻠﻰ درآﻳﺪ.

ﺳﻮم اینکه در ﻛﻨﺎر اﺻﻮل روﺣﺎﻧﻰ بایست ﺑﺨﺸﻰ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اﺻﻮل ﻏﻴﺮ روﺣﺎﻧﻰ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد ﻛﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ و ﺧﻄﺮﻧﺎﻛﺘﺮﻳﻦ ﻧﻮاﻗﺺ ﺷﺨﺼﻴﺘﻰ و ﻛﻤﺒﻮدﻫﺎى اﺧﻼﻗﻰ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻗﺪم اﺳﺖ. ﻃﺮاﺣﻰ اﻳﻦ ﺑﺨﺶ ﺳﺒﺐ ﻣﻰﺷﻮد ﻫﻤﺎﻧﻄﻮر ﻛﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻤﺮ اﺻﻮل روﺣﺎﻧﻰ را اﺟﺮا ﻣﻰ‌ﻛﻨﻴﻢ، اﺻﻮل ﻏﻴﺮ روﺣﺎﻧﻰ را ﻫﻢ ﻣﺘﺬﻛﺮ و از آن دورى ﺑﺠﻮﻳﻴﻢ.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۷ ، ۰۵:۲۷
امیر مهدیار

ﺑﺎ ﺑﻴﺪارى روﺣﺎﻧﻲ ﺣﺎﺻﻞ از ﻛﺎرﻛﺮد اﻳﻦ ﻗﺪمﻫﺎ ﻣﺎ ﻛﻮﺷﻴﺪﻳﻢ اﻳﻦ ﭘﻴﺎم را ﺑﻪ ﻣﺒﺘﻼﻳﺎن(ﻣﻌﺘﺎدان) ﺑﺮﺳﺎﻧﻴﻢ و اﻳﻦ اﺻﻮل را در ﺗﻤﺎم اﻣﻮر زﻧﺪﮔﻲ ﺧﻮد ﺑﻪ اﺟﺮا در آورﻳﻢ.

ﻗﺪم دوازده، ﻣﺎﺣﺼﻞ ﻛﺎرﻛﺮد ﺗﻤﺎم ﻗﺪمﻫﺎ است. در ﺳﻨﺖ ﭘﻨﺠﻢ ﻣﻰﺧﻮاﻧﻴﻢ ﻛﻪ ﻫﺮ ﮔﺮوه ﻳﻚ ﻫﺪف اﺻﻠﻰ دارد آن ﻫﻢ رﺳﺎﻧﺪن ﭘﻴﺎم ﺑﻪ شخصیاست ﻛﻪ ﻫﻨﻮز در ﻋﺬاب اﺳﺖ. اﻋﻀﺎ اول ﺧﻮدﺷﺎن ﻗﺪمﻫﺎ را در زﻧﺪﮔﻰ اﺟﺮا ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ، ﺳﭙﺲ ﺑﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﺷﺨﺼﻴﺘﻰ ﻛﻪ در اﻓﻜﺎر و اﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺸﺎن رخ داده ﻛﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ از آن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان روﺣﺎﻧﻴﺖ ﻳﺎد ﻣﻰﻛﻨﺪ، ﺳﻌﻰ در ﭘﻴﺎﻣﺮﺳﺎﻧﻰ ﺑﻪ اﻓﺮاد ﺑﻴﻤﺎر و در ﻋﺬاب دﻳﮕﺮ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ. اﻳﻦ اﻣﺮ ﭼﻜﻴﺪه و ﺑﺮداﺷﺖ دوازده ﻗﺪم و ﺑﻪ ﻧﻮﻋﻰ ﻫﺪف اﺻﻠﻰ ﮔﺮوه و در ﻛﻞ ﻫﺪف برﻧﺎﻣﻪﻫﺎى دوازده قدمیاست. ﻻزم اﺳﺖ ﺟﺪاى از ﻇﺎﻫﺮ اﻳﻦ ﺗﻌﺎﺑﻴﺮ ﺑﺎﻃﻦ و درونﻣﺎﻳﻪى آن را ﺑﺮرﺳﻰ ﻛﻨﻴﻢ.

اﮔﺮ واﻛﻨﺶ اﺟﺘﻤﺎع ﺑﺰرگ و ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪى ﻫﻤﭽﻮن اﻧﺠﻤﻦﻫﺎى دوازده ﻗﺪﻣﻰ درباره ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ دﻏﺪﻏﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ، اﻳﻦ ﺑﺎور ﺑﻌﺪ از اﻋﻀﺎى آنﻫﺎ ﺑﻪ اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن، ﻣﺴﺌﻮﻻن و ﻧﻬﺎدﻫﺎى ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ ﻧﻴﺰ ﺳﺮاﻳﺖ ﻣﻰﻛﻨﺪ و ﻛﻢﻛﻢ راهﻫﺎى دﻳﮕﺮ ﻛﻢ رﻧﮓ ﻳﺎ ﺣﺬف ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺷﺪ؛ اﻣﺎ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻰ ﻛﻢ رﻧﮓ و ﺣﺬف ﻣﻰﺷﻮﻧﺪ؟ واکنش ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ در ﺗﻤﺎم ازﻣﻨﻪ و اﻣﻜﻨﻪ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﺠﺎزات ﺗﺄدﻳﺒﻰ و ﺗﻌﺰﻳﺮى، ﺟﺮﻳﻤﻪ، ﺗﻨﺒﻴﻪ و ﺗﻮﺑﻴﺦ و ﻧﻤﻮﻧﻪ اى از اﻳﻦ ﺗﺪﺑﻴﺮﻫﺎاست ﻛﻪ در زﻣﺎن و ﻣﻜﺎن ﺗﻔﺎوت دارﻧﺪ؛ اﻣﺎ آﻧﭽﻪ ﻣﺸﺘﺮک در اﻛﺜﺮﻳﺖ اﺳﺖ اﻳﻦ ﻛﻪ، ﻫﻴﭻ وﻗﺖ اﺟﺘﻤﺎع و ﺣﻜﻮﻣﺖﻫﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ اﻋﻤﺎﻟﻰ ﺑﻰﺗﻔﺎوت ﻧﺒﻮدهاﻧﺪ و ﺑﻪ ﻧﺪرت ﺑﺎ ﭼﻨﻴﻦ اﻋﻤﺎﻟﻰ ﺑﺮﺧﻮرد ﺗﺴﺎﻣﺤﻰ داﺷﺘﻨﺪ و در اﻛﺜﺮ ﻣﻮارد ﺗﻨﺒﻴﻪ و ﺗﻌﺰﻳﺮ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﻛﻢ و ﻧﺎﭼﻴﺰ ﻫﻢ ﻗﺮار دادهاﻧﺪ، ﺣﺎل اﻧﺠﻤﻦﻫﺎى دوازده ﻗﺪﻣﻰ ﻛﻪ اﻣﺮوزه ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ و اﺻﻠﻰﺗﺮﻳﻦ ﻧﻬﺎدﻫﺎى ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ اﻋﻤﺎل و رﻓﺘﺎرى ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻌﺰﻳﺮ و ﺗﻨﺒﻴﻬﻰ ﺗﺠﻮﻳﺰ ﻧﻤﻰﻛﻨﻨﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﻋﻠﺖ ﭼﻨﻴﻦ رﻓﺘﺎرى را ﺑﻴﻤﺎرى روﺣﺎﻧﻰ ﻣﻰداﻧﻨﺪ و ﻣﺤﺪوده و ﺧﻂ ﻣﻘﺪم ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺧﻮد را ﻣﻌﻄﻮف ﺑﻪ ﭘﻴﺎمرﺳﺎﻧﻰ ﻛﺮدهاﻧﺪ. ﺑﻪ ﻃﺒﻊ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﻣﺨﺎﻃﺐ را ﺗﺤﺖ ﻋﻄﻮﻓﺖ و ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻰ ﺧﻮد ﻣﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ و وى ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ واﻛﻨﺶﻫﺎى اﺟﺘﻤﺎع و ﺣﻜﻮﻣﺖﻫﺎ ﺟﺮﻳﺢ و ﻣﺘﻮﻗﻊ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﺟﺘﻤﺎع و ﻧﻬﺎدﻫﺎى ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ ﻧﻴﺰ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮاﻧﺠﻤﻦﻫﺎى دوازده ﻗﺪﻣﻰ رﻓﺘﺎرﻫﺎﻳﻰ ﻣﺸﺎﺑﻪ ﻳﺎ ﻫﻢ ﺟﻬﺖ ﺑﺎ رﻓﺘﺎرﻫﺎى اﻧﺠﻤﻦ ﺧﻮاﻫﻨﺪ داﺷﺖ. ﺗﻤﺎم روﻳﻪى ﻓﻮق ﺑﻪ ﻳﻚ ﻃﺮف و اﻣﻴﺎل ﻧﻔﺴﺎﻧﻰ ﺳﺮﻛﺶ اﻧﺴﺎن ﺑﻪ ﻳﻚ ﻃﺮف، ﻧﻔﺴﻰ ﻛﻪ ﻫﻢ ﻋﻠﻢ و ﻫﻢ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﻛﺮد ﻛﻪ اﮔﺮ ﺗﺤﺖ ﻗﻮاﻧﻴﻦ و ﻣﻘﺮرات و در ﻣﻮاردى ﺗﻨﺒﻴﻪ و ﺗﻌﺰﻳﺮ ﻗﺮارﻧﮕﻴﺮد ﺳﻼﻣﺖ ﺧﻮد و ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﺑﻪ ﺧﻄﺮ ﺧﻮاﻫﺪ اﻧﺪاﺧﺖ. ﻫﻤﻴﻦ ﻳﻜﻰ از ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻠﻴﺴﺖ ﻛﻪ اﻣﺮوزه ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﭼﺸﻤﮕﻴﺮ برﻧﺎﻣﻪﻫﺎى دوازدهﻗﺪﻣﻰ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ آﻣﺎر و ﺟﻤﻌﻴﺖ اﻓﺮاد ﺑﻪ اﺻﻄﻼح ﺑﻴﻤﺎر روﺣﺎﻧﻰ و اﺧﻼﻗﻰ ﻛﻢ ﻧﺸﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮ ﺗﻌﺪاد و ﻣﻴﺰان آن ﻫﻢ اﻓﺰوده ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﻫﻤﻴﻦ راﺳﺘﺎ ﻣﻰﺗﻮان ﺑﻪ ﺑﻰﺗﻔﺎوﺗﻰ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻋﻮاﻣﻞ اﻳﺠﺎد ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻌﻀﻼﺗﻰ اﺷﺎره ﻛﺮد، ﺑﻪ ﺑﻴﺎن ﺳﺎده ﻣﮕﺮ ﻧﻤﻰﺷﺪ در ﻗﺪم دوازده در ﻛﻨﺎر واژه ﭘﻴﺎﻣﺮﺳﺎﻧﻰ، ﭘﻴﺎم ﺑﻪ ﺑﻴﻤﺎر در ﺣﺎل ﻋﺬاب، ﻋﺒﺎرﺗﻰ ﺑﺎ ﻋﻨﻮان ﻣﺒﺎرزه ﺑﺎ ﻣﺴﺒﺒﺎن و ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﻴﻤﺎرى و اﻋﺘﻴﺎد را ﮔﻨﺠﺎﻧﺪ؟ یا در ﺳﻨﺖ ﭘﻨﺠﻢ ﻣﺒﺎرزه، ﭘﻴﺸﮕﻴﺮى را ﺟﺰء اﻫﺪاف اﺻﻠﻰ ﮔﺮوه ﻗﺮار دﻫﺪ. ﭼﺮا ﺑﮕﺬارﻳﻢ اﻧﺴﺎنﻫﺎﻳﻰ ﺑﻪ دام اﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎرى ﮔﺮﻓﺘﺎر ﺷﻮﻧﺪ و ﺑﻌﺪ ﺑﺮاى ﻧﺠﺎﺗﺸﺎن ﺑﻜﻮﺷﻴﻢ؛ ﭼﺮا ﭘﻴﺎم را ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻫﺸﺪار ﺑﻪ اﻓﺮاد ﻋﺎدى ﻧﺪﻫﻴﻢ ﺗﺎ از ﻋﻮاﻗﺐ و ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎى ﭼﻨﻴﻦ رﻓﺘﺎر ﻣﺘﻨﺒﻪ و ﺗﻮﺟﻴﻪ ﺷﻮﻧﺪ و ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻋﺬاب ﻧﺮﺳﻨﺪ؟ از ﻃﺮف دﻳﮕﺮ ﭼﻨﻴﻦ اﻧﺠﻤﻦﻫﺎﻳﻰ ﺑﺎ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎى ﻗﻮى و ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪى ﻛﻪ دارﻧﺪ ﻣﻰ ﺗﻮاﻧﻨﺪ در زﻣﻴﻨﻪى ﻣﺒﺎرزه و ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻛﻨﻨﺪ. ﺑﺮﮔﺰارى ﻫﻤﺎﻳﺶ، اﺟﺘﻤﺎع، ﺗﻈﺎﻫﺮات و اﻋﺘﺮاﺿﺎت به منظور ﻣﺒﺎرزه ﺑﺎ ﻣﺴﺒﺒﺎن اﻳﻦ ﻣﻌﻀﻞ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل ﻋﻠﻴﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر، ﻣﻰﺗﻮاﻧﺪ ﮔﺎم ﺑﺰرﮔﻰ در ﭘﻴﺸﮕﻴﺮى ﺑﺎﺷﺪ. ﺗﺠﺮﺑﻪ و ﻋﻠﻢ ﺛﺎﺑﺖ ﻛﺮد و در ﻗﻮل ﻣﻌﺮوف ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﭘﻴﺸﮕﻴﺮى ﺑﻬﺘﺮ از درﻣﺎن اﺳﺖ. ﭘﺲ زﻣﺎﻧﻰ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎى دوازده ﻗﺪﻣﻰ را ﻣﻰﺗﻮان ﻛﺎﻣﻞ داﻧﺴﺖ ﻛﻪ ﻫﻢ ﭘﻴﺸﮕﻴﺮى ﺑﺎﺷﺪ ﻫﻢ درﻣﺎن.

1-11-3. ﺑﻴﺪاری روﺣﺎﻧﻲ

ﻧﻜﺘﻪاى ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺴﭙﺎرﻳﻢ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﺑﻴﺪارى روﺣﺎﻧﻰ ﺗﻌﺒﻴﺮ درﺳﺘﻰ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ. ﺑﻴﺪارى روﺣﺎﻧﻰ، اﻧﺰوا، ﺻﻮﻓﻴﮕﺮى و ﺗﻈﺎﻫﺮ ﺑﻪ زﻫﺪ و رﻳﺎ، ﺑﺮوز رﻓﺘﺎر ﺗﺴﺎﻫﻠﻰ و ﺗﺴﺎﻣﺤﻰ، اﻧﺠﺎم رﻓﺘﺎرﻫﺎى ﺧﻼف اﺧﻼق و ﻋﺮف ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ دل ﭘﺎک ﺑﻮدن و ﺧﻮب ﺳﺨﻨﺮاﻧﻰ ﻛﺮدن، ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﻳﺎ اﻧﺠﺎم اﻋﻤﺎل و رﻓﺘﺎر ﺧﺎرق اﻟﻌﺎده ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻴﺪارى روﺣﺎﻧﻰ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎﻳﻰ آﺷﻜﺎر و اﺳﺎﺳﻰ دارد از ﺟﻤﻠﻪ اینکه از ﻣﺎ ﺷﺨﺼﻴﺘﻰ مسئول، ﺳﺎزﻧﺪه و ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮل ﻣﻰ ﺳﺎزد آیا اگر کسانی کارشان به جایی برسد که خود را از تعلیمات پیامبران بی نیاز ببینند به بیداری روحانی دست یافته اند یا مرگ روحانی؟

2-11-3. ﺷﺨﺼﻴﺘﻲ مسئول، ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮل و ﺳﺎزﻧﺪه:

ﻳﻜﻰ از ﻣﻌﻀﻼت اﺻﻠﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ واﺳﻄﻪ ﻛﺎرﻛﺮد قدمها داﻣﻨﮕﻴﺮ اﻋﻀﺎ ﺷﺪه ﺧﻮد ﻓﺮورﻓﺘﮕﻰ و اﻧﺰواى درونیاست آﻧﻘﺪر از ﻗﺴﻤﺖ ﺳﻴﺎه ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺧﻮد ﮔﻔﺘﻴﻢ و ﺷﻨﻴﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﺗﺮس و رﺧﻮت ﺗﻤﺎم وﺟﻮدﻣﺎن را ﻓﺮا ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ اﮔﺮ ذره اى از ﺷﻬﺎﻣﺖ و ﺟﺴﺎرت ﻫﻤﺎن دوران ﺳﻴﺎه را اﻣﺮوز در راه درﺳﺖ ﺑﻪ ﻛﺎر ﻣﻰﮔﺮﻓﺘﻴﻢ دﻧﻴﺎ را ﻣﺘﺤﻮل ﻣﻰﻛﺮدﻳﻢ اﻣﺎ اﻓﺴﻮس ﻛﻪ ﺳﺮﮔﺮم دﺳﺖ و ﭘﺎ زدن در ﮔﺬﺷﺘﻪ و ﻧﻮاﻗﺺ و ﮔﺮﻓﺘﺎرﻳﻬﺎى ﺧﻮد ﺧﻮاﺳﺘﻪ و ﺧﻮد ﺳﺎﺧﺘﻪ درون ﺷﺪه اﻳﻢ.

3-11-3. پیام رسانی

در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ اﻋﺘﻴﺎد دوﮔﺮوه اﻓﺮاد وﺟﻮد دارﻧﺪ ﮔﺮوﻫﻰ ﻣﻌﺘﺎدان در ﻋﺬاباﻧﺪ و اﻛﺜﺮﻳﺘﻰ ﻛﻪ در ﺧﻄﺮ اﺑﺘﻼ ﻗﺮار دارﻧﺪ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮر ﻛﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دﺳﺘﻪ اول وﻇﻴﻔﻪ دارﻳﻢ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﮔﺮوه دوم ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﮕﺮان ﺑﺎﺷﻴﻢ. ﭘﺲ از ﺗﻔﻜﺮ روى ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺎﻻ اﻗﺮار ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ ﭘﻴﺸﮕﻴﺮى ﺑﻬﺘﺮ از درﻣﺎن اﺳﺖ. زﻳﺮا اﮔﺮ ﭘﻴﺸﮕﻴﺮى ﻛﻨﻴﻢ ﺟﻠﻮى ﺧﻴﻠﻰ از آﺳﻴﺒﻬﺎ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﻣﺎ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﻓﺮدى ﮔﺮﻓﺘﺎر ﺑﻴﻤﺎرى، اﻋﺘﻴﺎد ﻳﺎ ﻧﻮاﻗﺺ ﺷﻮد ﺑﻌﺪ ﺑﺮاى ﭘﻴﺎﻣﺮﺳﺎﻧﻰ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﻨﻴﻢ. ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ اﺳﺖ ﺳﻌﻰ و ﺗﻼش ﻣﺎ ﺑﺮاى ﺟﻠﻮﮔﻴﺮى از ارﺗﻜﺎب ﺑﺎﺷﺪ.

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۷ ، ۰۵:۲۵
امیر مهدیار